پرچنان

متن مرتبط با «رکابیدن» در سایت پرچنان نوشته شده است

رکابیدن

  • در هوایی برفی بر روی چنبر در مسیر بازگشت به منزل هستم. صبح برف نبود و برگشت غافلگیر شده ام. به یک پنجم انتهای مسیرم رسیده و انگشتان دستم بشدت از سرما دردناک شده اند. پشیمانم از اینکه با نایلون و چسب پهن دستکش هایم را ضد آب نکرده و تنها به کفش هایش اکتفا کردم. در سرزمین ما که آب و هوای خشک دارد و روزهای برفی بارانی آن استثنا است، ترکیب نایلون و چسب پهن معجزتی است. البته مقدار زیادی از زیبایی تیپ راکب را میکاهد اما در بارش و روزهای سرد بادناک بسیار کاربردی است. کاپشن پرم را پوشیده بودم و اندام داخلی ام، خوب گرم بود. در این وضعیت از کناره خیابان آهسته رکابان بودم و اجازه سرعت گرفتن را به دوچرخه نمی‌دادم. سراشیبی بود و تمایل چنبر با توجه به جذابه زمین به طغیان و افزایش سرعت بود اما افزایش سرعت در این مواقع یعنی پاچش شدید آب از دو چرخ عقب و جلو، و من این نمی‌خواستم. آهسته چنبر به مسیر ادامه میداد که چشمم به یک کیف پول خورد. ترمز زدم و آن را برداشتم و در جیب کاپشن ضد آبم انداختم که بر روی کت پَرم پوشیده بودم. چند متر که جلو رفته اندیشیدم اندکی صبر، شاید صاحب آن کیف در همین حول و حوش باشد. با انگشتان یخ زده کیف را باز کردم و از روی یکی از کارتها نام صاحب کارت را یافتم. به جایی که کیف را پیدا کرده بازگشته و دیدم مردی هراسان به دنبال چیزی در ماشین خود میگردد. جلو رفته آن نام را بر زبان آوردم. نگاهم کرد. پرسیدم چیزی گم کرده است که با سر تکان داد حتی امکان حرف زدن نداشت. کیف را به دستش دادم و گفتم جلو در ماشین افتاده بود. نطقش باز شد و گفت: رنگم پریده بود و داشتم فکر میکردم چگونه بروم سراغ المثنی های آن همه کارت.راهم را کشیدم و ادامه مسیر دادم.هفته قبل نیز یک دسته کلید پُر یافتم و تنها , ...ادامه مطلب

  • رکابیدن در شهر

  • برای رکاب زدن در شهر شلوغی مثل تهران باید یک تحلیلگر باشی. ذهنت آن ساعت، رکابیدن، در بهترین حالت خود باشد. بخصوص که اگر این مسیر از شمال به جنوب باشد و بخاطر یک طرفه بودن قسمتی از خیابان هایی که میخواهی برکابی، ممنوع این که تو اگر خود ممنوع میروی مثلا خ دربند با آن شیب تندش، یک ارزیابی از ماشینی که دارد بسمتت می آید باید انجام دهی، سرعتش، پهنایش و هوشیاری راننده اش، این که تو را دیده یا ندیده، همزمان باید حواست به ماشین های پارک شده هم باشد که یکهو از پارک در نیایند، یا از تقاطع ها که رد میشوی، حواست به ماشینی که می آید و البته به حق هم، توجهی به قسمتی که ممنوعه می آیی نیست هم باشد. این وسط اگر دیر به خیابان زده باشی و زمان عبور و مرور و رفتن دانش آموزان به مدرسه باشد، باید عامل عابر را هم لحاظ کنی. این که حواسش جمع هست و مرا میبیند؟ این که عابری که در طول خیابان میرود، قصد بناگاه رفتن به سمت دیگر خیابان و طی کردن عرضی هم دارد یا خیر؟و در نهایت یک ارزیابی از سرعت خود و ترمزت داشته باشی که اگر یکی از این عوامل، از دستت در رفت، توان ترمز کردن بموقع داری یا خیر، و چند ثانیه طول میکشد تا متوقف شوی.حال به خ اصلی رسیده ای . چها راه قدس و میخواهی تا ابتدای شریعتی بروی. خیابان خلوت باشد، کمتر مجبوری از بین ماشین ها لایی بکشی( چند بار جی چی اس گوشیم سرعت شصت و پنج را در بالادست خیابان، ثبت کرده است). این که رانندگان مسافر کش، همچون نارنجک‌های پرتابی هستند و یکهو ممکن است ، بزنند زیر ترمز، یا از لاین سه بروند کند رو ، یا وسط لاین دو، ترمز کنند و منتظر مسافر صبحگاهی که آرام سمت ماشینش میرود بشوند. واقعا این قدر پیش بینی ناپذیر هستند که کار را سخت میکند، اما برای این عامل نیز راهی ,رکابیدن ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها