پرچنان

متن مرتبط با «عقاب» در سایت پرچنان نوشته شده است

عقاب

  • این روزها هوای تهران تعادل خاصی دارد و بعد از غروب خسته از کار و رکابزنی صبحگاهی، دوچرخه افتاده است در سرپایینی و راه خود میرود و تو تنها کنترل می‌کنی مسیر را، دیگر نیاز نیست رکاب زدن. چون سرعتم نسبت به صبح که سربالایی می آیم تند است کلاه ایمنی میگذارم و این باعث میشود حسی بگیرم.تقریبا از بالای شهر به سمت پایین شهر سر می‌خورم و چون از اتوبان نمیروم و مسیرم از خیابان های اصلی و قدیمی تهران است به گونه ای که هر چهار ابر شاعر تاریخ این مملکت که خیابان به نامشان است را می‌بینم، از کلی محله و مردمانش عبور میکنم. این روزها خیابان و این نوع رکابان بودن برایم فرصت مشاهده بی نظیری فراهم کرده است. روزهای اعتراض کدام خیابان و کدام محله ها دچار بوده اند را بی واسطه مشاهده میکنم. به راحتی و بدون دردسر از کنار هر دو طرف داستان به راحتی عبور میکنم، چیزی چون تاریخ، چیزی چون یک راوی مسافر کهن سال. این روزها و در این حالت حس عقابی را دارم که دانشمندان بالای سرش، لالوی پرهایش دوربین نصب کرده اند و این عقابِ تنها از دور، از بالا دست آسمان مناظر را می‌نگرد. مشاهده میکند و در نهایت از آن عبور می‌کند.بابا همیشه ما را به تکاپو و تلاش ترغیب می‌کرد. می‌گفت کسی پایش به سنگ ( مراد سنگ قیمتی) میخورد که راه برود. و از همین نکته میخواهم استفاده کنم و بیان کنم آنکس به درک بهتر و بیشتری از شرایط و موقعیت ها می‌رسد که آن را مشاهده کند. آن را تجربه کند. به گمانم خط مفقوده شکست ها، تحلیل های اشتباه ، تجربه های ناموفق، بازارهای شکست خورده و... این است که ما مشاهده گر نیستیم. مشاهده گری بی واسطه را بیاموزیم تا شاید در این صورت به تحلیلی شخصی نسبت به موضوع مشاهده نزدیکتر شویم، تحلیلی که امضای خودمان را دارد.https:, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها