پرچنان

متن مرتبط با «فشار» در سایت پرچنان نوشته شده است

فشار

  • یکی از اتفاقات عجیبی که در بازار ممکن است مشاهده شود، فحاشی های رکیک و حتی درگیری است. البته نه بین تجار و کاسب و حجره دار، بلکه در بین باربران و چرخی ها که در سطح بازار با چرخ های خود میچرخند.در یک نگاه ساده و بی کنکاش و احتمالاً تا حدودی نژاد پرستانه اینگونه تحلیل خواهد شد که حمال ها، از سطح فرهنگ پایینی برخوردار هستند. یک مقدار هم چاشنی دل سوزانه فقر و عدم آموزش را چاشنی کار خواهد شد و پاسخ را یافته و سری به تاسف تکان داده و از ماجرا عبور خواهد کرد.اما به گمان من اصلا این گونه نیست. نه فقر و نه آموزش کمترین تاثیر در این تصویر که بیان کردم را خواهد داشت و مسئله اصلی چیز دیگریست که مربوط به ساختار کلی انسانی می‌شود: زیر فشار بودن زیر فشار بودن به گمانم مهمترین عاملی است که انسان ها را از امکان روابط اجتماعی و انسانی باز می‌ستاند. این زیر فشار بودن میتواند حجم صدها کیلویی بار بر روی چرخ باشد، حجم ده ها کیلویی بر روی گُرده یا فشار های شدید عصبی، بی خوابی، روانی، جسمانی باشد که ممکن است هر انسان زیر آن قرار گیرد.وقتی که اینگونه فشار باشد کم کم تمدن و آنچه به عنوان فرهنگ با بار معنایی مثبت از آن یاد میشود رنگ می بازد. اجازه دهید این جستار را با تجربه ای از تجربه زیسته ام تکمیل کنم.در دوران سربازی و آموزشی و ابتدای ورود به پادگان هستیم. بسیاری در دو سه روز اول محترمانه و مبادی آداب با هم گفتگو میکنند و از القاب دکتر و مهندس نسبت به درس و مدرک تحصیلی استفاده میکردند اما دقیقاً دو هفته بعد، زیر فشارهای شدید جسمانی رژه و کم خوابی های متوالی این فضا عوض شد. الفاض رکیک حاکم در فضا آسایشگاه شد. امکان تنش افزون شد و اینگونه بود که انواع واژه های کش دار وارد ادبیات دکتر و مهندس شد.نتیجه‌, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها