پیرامون عمامه پرانی و چند نکته.نخست آنکه این حرکت نیز به گمانم یکی از دیگر از نشانه های ریشه های مشترک هر دو طرفین دعواست، یعنی هم معترضین و هم مدافعان وضع موجود. چرا که برای من تداعی کننده همان خشونتی است که در انقلاب پنجاه هفت در حق ساکنان شهر نو و سواکی ها و مسئولین ارشد رژیم گذشته روا داشتن است، منتها از لونی دگر.دوم آنکه در گفتگو و پیگیری گفتگو هایی که این روزها میخوانم، به شواهدی رسیده ام که آن دوستان خارج نشین یا بیرون از مرزهای ایران گویا با دیده تسامح با توجه به دلایل حتی تا حدودی منطقی به این موضوع ( عمامه پراکنی) مینگرند. در واقع روی سخنم با این دوستان و عزیزان است. اینکه متأسفانه زاویه دید و نگاه این عزیزان تنها، شبکه های مخالف سیستم حاکم است. و به حق نیز امکان اعتماد به روایت حکومتی ندارند چرا که بیشترین آسیب را از همین سیستم بخصوص در ساقط شدن هواپیمای اکراینی دیدند و امکان آن را برای خود که شاید یکی از آنها میشد باشند بیشتر یافتند و در نتیجه همدلی بیشتری داشتند.اما اجازه دهید بر این موضوع بیشتر دقیق شویم. به نظرم جامعه و فضای کلی اعتراضات آنگونه که این رسانه ها تصویر میکنند نیست و برای این دوستان خارج نشین، آن رسانه ها، رهزنی میکنند .آنها و بسیاری از مردم داخل سرزمین، با دیدن تصاویر خشونت آمیز سرکوبگرانه، حسی از خشم و سپس کین بدست میآورند و از این رو به خشونت ها و امکان خشونت های بیشتر که عمامه پرانی یکی از آنهاست با دید تسامح عبور میکنند.( این سخن حتی جای تحلیل های روانشناسی، جامعه شناسی مهاجرتی و... دارد که فعلا از آن عبور میکنم)چند توصیه به دوستان:خبر را به صورت شنیداری و نه تصویری دنبال کنند( من خودم هر صبح از طریق اخبار پنجاه و پنج دقیقه بی بی سی و دا, ...ادامه مطلب