کافه

ساخت وبلاگ
این روزها فضای کسب و کار خوب نیست. یکی از این کسب و کارها، کافه ها فست فود ها و رستوران هاست. حال چه باید کرد؟
 طبیعتی ترین حالت ماجرا آن است که رفتن به این مکان ها را از سبک زندگی خود حذف کنیم. اما
 درنگی
 اجازه بدهید کمی بی اندیشیم  و نگاهی بلند مدت به این مقوله بی افکنیم.
کودک بودم و به همراه بابا کوه میرفتیم. جوان‌های آن زمان، ضبط صوت های غول پیکر بر دوش کوه می آمدند تا بتوانند بزنند و برقصند، کوه می‌آمدند تا با دوست دختر یا دوست پسرشان جایی گفتگو کنند.
 در این عین حین یکی داد میزد: کمیتههههه و
 فرار و خشونت و استرس به اوج میرسید.
چرا این‌گونه بود؟
چون آن زمانها، مکانهایی برای نفس کشیدن زندگی عرفی و غیر ایدولوژیک نبود، کسی جایی را نداشت که آنگونه که ایدولوژی نمیگوید، بنشیند و سخن گوید .
تا کم کم کافه ها و فست فودها و رستورانها باز شدند و گسترش پیدا کردند و آدم هایی که ایدولوژیک نبودند و میخواستند فضای عرفی و نه مذهبی را تجربه کنند، توانستند جایی برای حرف زدن، نفس کشیدن بیابند.  آدم هایی دور یک میز می نشیند از زن و مرد که قرارداد کاغذی و حقوقی و یا خون و ژن مشترک بین آن‌ها نیست و آنها را بهم نزدیک نکرده است و  حرف میزنند در کنار یار خود، محبوب خود، دوست خود، همکار خود.
 این مکانها برای نفس کشیدن و گسترش زندگی عرفی بسیار مهم است.
حال اگر این مهم را در نظر نگیریم، در واقع یک خطر دیگر را به طبقه متوسط تحمیل کرده ایم و همانا تنگ شدن زندگی عرفی و نه مذهبی و نه ایدولوژیک است.
میگویند، دریاچه ارومیه چند چیز آن را تهدید میکند. کمبود آب ورودی و دوم خشک شدن دریاچه و افزایش نمکزارها باعث جذب بیشتر آفتاب و تبخیر بیشتر می‌شود. در واقع دریاچه  در حالت خودکشی قرار میگیرد.

 طبقه متوسط سرزمین هم این روزها شبیه دریاچه نمک است. با رفتار خود به نابودی این طبقه کمک نکنیم.
افراد و خانواده  ایرانی در وضعیت سخت اقتصادی، از چیزهای نه مهم شروع به زدن میکند. همانند بدن، وقتی که در سرما قرار میگیرد، خون‌رسانی را به انگشتان کم و اگر ادامه پیدا کند، متوقف میکند.
 نوع حضور در کافه ها و رستوران ها از جنس انگشتان دست نیست ، از جنس اندام درونی تر انسان است اگر، تجربه ای از گذشته داشته باشیم و نگاه به آینده هم.

پیشنهاد میکنم همچنان با سختی و مشقت، این دریچه زندگی عرفی را نگهداریم و حضور خود را در این مکانها حفظ کنیم. اگر قرار به زدن است، از چیزی دگر زنیم و اگر میشد به صورت حداقلی حضورمان را در این مکان ها بصورت ماهانه یا فصلی حفظ کنیم.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 180 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 10:54