پرچنان

متن مرتبط با «اسلحه» در سایت پرچنان نوشته شده است

اسلحه

  • دو مرد قوی هیکل و خشمگین وارد اداره شدند یکی از آنها معتاد بود و احتمالاً تحت تاثیر مواد تازه دریافت شده.از کمپی شکایت داشت که او را شکنجه کرده اند و آدرس داده بودند بهزیستی مسیول انهاست. توضیح دادم که اداره ما نقشی در آن نداشته و بسیاری از کمپ ها نیز خارج از اراده سازمان، تاسیس شده اند و اصول اولیه‌ی مددکاری و روانشناسی با این کمپ ها و این برخورد ها در تضاد است. جای شکنجه هایی که شده بود و نشان میداد و من نیز از سر همدلی با او همنوا میشدم اما درخواستی منطقی نداشت. می‌گفت شماره بالاسری خودم را بدهم و وقتی تلفن بازرسی و حراست را که در سالن بود نشانش میدادم برافروخته میشد و صدایش اوج می‌گرفت. به او راهکارهای قانونی را توضیح دادم اما او از این که دادگاه برود و پزشکی قانونی نیز می‌ترسید.تهدید کرد در کوله پشتی که به همراه دارد هر نوع اسلحه سردی پیدا میشود و بدنبال انتقام آمده است.احتمالاً مصرف کرده بود و در حالت طبیعی نبود.با همان صدای آرام و شمرده و با همدلی تلاش کردم او را قانع کنم که اداره ما و شخص ما در کتک خوردن و زجر و شکنجه او صاحب اثر نبوده ایم.در نهایت دوستش به او اشاره کرد که اداره را ترک کنند.همین که اداره را ترک کردند برگشتم مستخدم میان سال همکارم را که خانمیست در شرف بازنشستگی دیدم که رنگ بر چهره ندارد. او بسیار ترسیده بود. با او به صحبت نشستیم. گفت باید شما گاز فلفل داشته باشید و بتوانید از خود دفاع کنیم. از من تعجب کرده بود که چگونه توانستم این چالش را حل کنم. با او به مخالفت برخواستم و پاسخ دادم: گاز فلفل داشتن ما اتفاقا بسیار بسیار بسیار خطرناکی است.تعجب کرد، او برای محافظت از جان من چنین پیشنهادی داده بود و خودم با آن مخالفت کرده بودم.دلی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها