پرچنان

متن مرتبط با «ملاقات» در سایت پرچنان نوشته شده است

ملاقات با بانوی سالخورده

  • ملاقات با بانوی سالخوردهقبل از کرونا بود که برنامه رکاب زنی یزد به شیراز با تاکید بر درختان کهن‌زیست، این مسیر را اجرا کردیم و در نتیجه فاصله معمول دویست کیلومتر بین این دو شهر به ششصد کیلومتر افزاوت شد در آن مسیر و آن برنامه ارتباط عمیق تری با درخت پیدا کردم. به گونه ای که در خیال، اگر خود را فردی بُت پرست می‌دانستم ، بُتم را یک درخت انتخاب میکردم ، درختی دیرزیست را یافته و مجاور آن حضرت گشته و صبح به صبح آن را طواف و باقی عمر بر آن سجده روا می‌داشتم. باری از بازی با خیالِ کفرآمیز چند سالی بود که به در آمده بودم تا آنکه سروچمانم ( همسرم) را دیدم و همان دیدارهای اول بود که به او قول دادم در زمستانی پر برف به دیدار کهن بانویی کوهستانی خواهیم رفت. اینگونه شد که کفش زمستانی کوه به نیت همان قول، اول هدیه ام به او شد.این هفته فرصتی پیش آمد تا به ملاقات این سرو اُرس یا هُرس ۲۷۰۰ ساله روستای شهرستانک برویم.در طول مسیر خیال اندیشی، دوباره مرا در ربوده بود، خود را زائر آن زیارتگاه زنده و سبز می‌دیدم. گاهی در پندارم خود را همان درخت می‌پنداشتم که سالهای سال، قبل از ظهور اسلام، قبل از ظهور مسیحیت، زیست خود را آغاز کرده و میلیون ها پرنده در شاخه سارش لانه و بیتوته کرده یا محلی برای درنگ، بوده است. میلیاردها بذر و میوه در سطح منطقه افشانده و پر از بودنست.باریمسیر را نرفته بودیم و برایم نو بود و به کمک نقشه خوانی سرو‌چمان آن را یافتیم. درختان اُرس کوتاهی در ابتدای دربند پای کوه و اُرس هایی بالا دست آن مادر، از او همچون سربازانی جان فدا نگهبانی می‌دادند. در پندارم صدای آخرین ضربه رو محکم‌تر بزن ابی می‌چرخید و دل‌نگرانش میشدم... نکند این مادر به چنین نجوایی گرفتار آید ؟ نکند آتشی ، تبری...د, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها