پرچنان

متن مرتبط با «خوزستان» در سایت پرچنان نوشته شده است

سفرنامه خوزستان

  • پرچنان:باز آمد باز آمد. فصل سفر باز آمد:دوچرخه ها را جلوی انبار توشه قطار به صف کرده بودیم، کارگر حمل، با اشاره چشم به چرخها پرسید: مخوان کجا بِرَن؟( می‌خواهند کجا بروند؟)پاسخ دادیم اندیشمک. اول بار بود فاعل سوم شخص غائب پیرامون دوچرخه می‌شنیدم. گویی که جاندار است. گویی که انسان است.گویی بچه های یک خانواده هستند و از طرف مدرسه به اردویی می‌روند. برایم عجیب بود که اینگونه با این فاعل مورد پرسش قرار می‌گیریم، ما نه آنها ( چنبر و گُلبه( دوچرخه هایمان))کار تحویل را انجام دادیم و از مسئول پشت میز نشین که جای وز شده موهای کاشته شده در سرش به شدت خودنمایی میکند میپرسم کار ما تمام شد؟پاسخ میدهد: میتوانید ازشون( از شان) خداحافظی کنید! چرا این ها، این کار کنان این چنین شاعرانه هستند ؟آیا این خصلت شغلی شأن است که جاندار گونه به اشیا بنگرند یا خصلت زبان پارسی است که تِم شاعرانه در هر یک از ما ریخته است؟ از شنبه گزارش برنامه خوزستان ما برقرار است. همچون سنت دیرین، گزارش ویژه در گروه خانه دوست کجاست نیز انجام خواهد شد. پی نوشت: صبحگاهان قبل از طلوع آفتاب و در تاریکی هنوز شبانه دیماه تهران از خواب بیدار شده ام و میبینم سرو‌چمان بلبلی میکند از برای خود ، شنگولانه برای خود زیر لب ترنمی دارد!میپرسم بلبل خانم ما چرا چنین شده است؟شوق سفر بلبل طبعش را غزل خوان نموده بود. دیر میجنبیدم با بال بال زدنه هایش لب پنجره می پرید و بال میزد و نغمه خوانی می‌کرد چون چکاوک تا خود خوزستان. در پیوست آواز باز آمد الهه تقدیم حضور میگردد. به گمان این تصنیف، این صدا، یکی از زیباترین های آوازهایست که تا کنون شنیده ام. سفرنامه خوزستان قسمت اول مقدمهسفرنامه خوزستان قسمت دوم پیش از سفرپرسشی در پندارم چرخ میخورد: اگر ق, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها