خانه دوست کجاست ( شب بیست و ششم، کار)

ساخت وبلاگ
دیروز
نزدیک رمین بودیم و بابت فرار از گرما رفتیم بقالی و بستنی یخی خوردیم
پسر نوجوانی آمد
با او گرم گرفتم.
با یک لحن مضلومانه پرسید:
تهران کار پیدا میشه؟
آقا من زبانم را تیز کردم و یک حمله تمام عیار را شروع کردم.
گفتم کنار عمان باشی دریا این گونه بهت برکت بده و ماهی بهت ارزانی کنه و تو بگی من بیکارم میخوام تهران بروم؟

_ صیادی در این فصل به کمک قایق های کوچک و بصورت قلابی انجام میشود.
صبح ساعت سه ملوانان به دریا میزنند و تا ده یازده صبح هر چه دریا بهشان داد بر میگردند. ماهی شیر کیلو ده هزار تومان و میش ماهی بابت کیسه ای که دارد و از جهت نخ بخیه استفاده میشود را با قیمت بالاتری می‌فروشند. یک صیاد ممکن است بین سی تا دویست هزار تومان در روز صید کند._

گفت قایق ندارم, گفتم بین این همه قایق ران رفیق نداری با او همراه شوی؟ اگر نه میخواهی همین الان سفارشت را به بزرگ بریس بکنم که تو را با یک قایق ران همراه کند.
گفت ماهی گاهی هست و گاهی نیست.
و من دو روز بریس مهمان صیادان بزرگ منطقه بودم. گفتم دو سال است که این دریا پر برکت ترین روزهای خود را دارد. اگر توکل به خدا نداری، که هیچ. اما توکل به خدا در همین جاها ست که خود را نشان میدهد.
کم کم دیدم ورق برگشت.
آره من هم میروم اما امروز نرفتم.
و تیر اخر را زدم. پس همان، تنبلی کردی. حوصله سه صبح بیدار بودن و به دریا زدن را نداشتی.
دگر هیچ نگفت.

واقعا کسی کناره دریای مکران باشد و دم از بیکاری بزند، بر دهانش خاک بپاچید. این دریا آن قدر بزرگ است و بزرگوار که حتی کنار ساحل قلاب بی اندازی نا امید باز نمی‌گردانت.
کلی لنچ هست که به سمت سومالی از جهت صید ماهی تن میروند. و حاجی پرهیزکار میگفت کمتر بلوچ ایرانی حاضر است جاشو این لنچ ها باشد و ما مجبوریم از بلوچ های پاکستانی استفاده کنیم.
یا جناب ریسی میگفت اگر آب باشد برای برداشت هندوانه معروف این منطقه به صدها و حتی هزاران کارگر نیاز است. اما بلوچ ها نمی آیند و محبورند از کارگران افغانستانی استفاده کنند.
به نظرم یکی از لنگی های اموزش و پرورش منطقه هم هست که نتوانسته این مفاهیم را بین جوانان و نوجوانان درونی کند که کار عار نیست.
شب بیست و ششم
@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 177 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 7:12