دوم سیستم حرام بودن بهره است.
چون بلوچ، اهل سنت است و روح کلام کتاب مقدس که ربا، بد است را با هیچ میانبری دور نمیزند و بهره را حرام و گناه میداند، پس پولی در بانک با بهره فلان درصد نمیگذارد. نه بهره ای میدهد و نه میگیرد. پس حجم سود و پولی که بدست میآورد را وارد جامعه و سیستم اقتصادی میکند.
مثلا ما شبی مهمان حاج نصرا.. بودیم که راننده تریلی بود. ماشین برای فردی دگر بود و او راننده و در واقع کارمندش بود و حقوق میگرفت.
پس شخصیت و پرستیژ اجتماعی بالایی داشت. حج رفته و حاجی شده بود. کفاف گو و پاسخ گوی خانواده اش بود.
حال اگر فقیهان آنجا به روح حرام بودن ربا پایبند نبودند و با کلی اصطلاحات سنگین عربی آن را بی اشکال میدانستند، آن وقت ، جناب نصرا.. احتمالأ بیکار بود و در تگنا و خانواده اش بی سامان. چرا چون صاحب ماشین، چهارصد میلیونی که برای خرید تریلی را وارد باز کرده بود، در بانک گذاشته و بهره ۲۷ درصد نوش جان میکرد.
شاید اگر به ریشه این ناآرامی های این روزها بتوانیم نفوذ کنیم ، ریشه را در همین خالی شدن کالبد موقعیت ها و آدم ها و نهادها از روحی که برای آن از گذشته و سنت به یادگار مانده بود، فهم و ادارک کنیم.
اگر به همین یک نکته واقف میشدیم که روح آیه هنگامی که ربا را جنگ با خدا اعلام کرد، پایبند بودیم، اوضاع اکنون این نبود و خیل بیکاران و فرو افتادگان اینگونه مستاصل و نابینا و بی هدف، مشت بر هوا پرتاب نمیکردند.
۳۰۰۰ میلیارد تومان، پول من و شمایی بود که در بانک گذاشتیم تا سود فلان قدر بگیریم و سیستم فاسد بانکی هم نه مثل کشورهای غربی که در جهت تولید هدف گذاری میکند عمل کرد و از درونش کلی مفسد خارج شد که نه اشتغالی درست کردند برای دیگران و نه خود حداقل زندگی مناسبی یافتند.
آری برادر ما هم متهمیم.
این دو فرهنگ تربیتی و اقتصادی بلوچ را دوست میدارم
و هیچ کس نمیدانست
که نام آن کبوتر غمگین
کز قلب ها گریخته،
« ایمان» است.
فروغ
@parrchenan
برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 199