دو شقه

ساخت وبلاگ
به خانه میرسم مادرم در حال دیدن شبکه « قرآن» است. من هم به کارهای خود مشغول اما شنونده میشوم.
« نمکهای ارگانیک مصرف کنید، ... چای مصرف نکنید. «دشمن» مزارع گل گاوزبان ما را مجبور کرده چای بکاریم تا خنگ شویم تا آی کوی ما را دشمن پایین بیاورد»
 پنج دقیقه ای گوش دادم. نمک ارگانیک!!! مثل نمک دریا  و یا نمک های تصفیه نشده را بارها و بارها وزارت بهداشت هشدارهای جدی بر عدم مصرف آن ، به دلایلی چون وجود آهن و سرب و... داده است.
  او در پنج دقیقه  ای که من گوش دادم سه بار کلمه دشمن و اینکه از طریق چای میخواهد به ما آسیب بزند را بیان میکند.

 

طبق گزارش وزارت بهداشت درصد قابل توجهی از ایرانیان دچار بهداشت روان ناسالمی هستند.( و منی که پشت تلفن می نشینم طبق تجربه معتقدم درصد دوبرابر آنچیزی ایست که در گزارش وزارت بهداشت آمده است) آیا این احتمال منطقی ایست که فردی که بهداشت روان ناسالمی دارد بعد از دیدن این برنامه، به چایی ( و هر چیز دیگر و توهم دیگری)که همسرش ، همکارش ،دخترش، فرزندش و...برای او می آورد بدبین شده و او را به جریان قوی تر و خطرناک تری از بهداشت ناسالم روانی بی اندازد؟
احتمالأ  تاثیر این برنامه در تلفن هایی که به ما زده میشود بروز پیدا میکند.
تا به حال ندیده بودم یک پزشک( طب اسلامی) این چنین ریشه بیماری ها  و کاستی ها را به دشمن حوالت دهد و برای فکت شیوه درمانی خود به احادیث ارجاع دهد.
 در حال مشاهده خبر هستم
خبر اول: ریس قوه قضاییه ( در جلسه قضات) به سختی به کانال مالی اروپا می تازد و این که آنها دو شرط برای ما گذاشته اند و ما آن را اجرا نخواهیم کرد

خبر دوم: وزیر امور خارجه از این کانال مالی هرچند دیر، استقبال کرده و بیان میکند هیچ شرطی در آن وجود ندارد.

در خبر می اید که امام جمعه کرج اولیتمایتم از بابت سخنرانی ریس مجلس ( منتخب مردم در فرایندی با حداقل معیارهای جمهوری و دمکراسی)در راهپیمایی بیست و دوم بهمن داده است.

در خبر می آید پس از ایجاد کانال مالی اروپا ( پس از ده ها بار سفر وزارت امورخارجه ای ها که البته کلی هزینه سفر می باشد) سپاه، هر روز از یک موشک علمی آموزشی دفاعی  پرده برداری میکند.( همان اتفاقی که پس از برجام افتاد)

با کنار هم گذاشتن اینها کنار هم، یعنی طب اسلامی در مقابل وزارت بهداشت. ریس مجلس، امام جمعه شهری. خبر اول خبر دوم
 به یک دوپارگی عمیق در حاکمیت میرسیم که چندین بار تلاش به درست کردن آن شد و هر بار به نفع حکومت اسلامی و به زیان جمهوری در واژه « جمهوری اسلامی» عمل کرد.
به نظر تا این دوپارگی برطرف نشود مشکلات حل نخواهد شد و هیچ مسیولی، مسیولیت رفتار و گفتار و عملکرد خود را نخواهد پذیرفت و مشکلات حادتر و به شکل خطرناک تری در شکل فقر، آسیب های اجتماعی و فساد مالی سیاسی نشان خواهد داد.
نتیجه فردی که میتوان از این پست گرفت:
اگر این دو پارگی مورد تایید خواننده ای بود، آن وقت است که یک آگاهی را پیرامون شق اول و دوم خواهد داشت و متناسب با افکار و اندیشه خود  در مواجه با هر روز زندگی خود، یکی را انتخاب خواهد کرد. گاو شتر پلنگی نخواهد شد. مثلا اگر به شق جمهوری به معنای کلان و به معنای مدرنیته، گرایش داشت، دیگر سراغ طبهای این چنینی نرفته و هشدارهای وزارت بهداشت را جدی خواهد گرفت. برنامه های تلویزیونی را متناسب با این آگاهی الک خواهد کرد ؤ آنچه مفید است را بخواهد گزید. یا در نگاه سیاسی، میتواند خود را بیابد و بتواند وزن خود را تشخیص دهد و با حرفهایی چون کم و زیاد کردن یارانه و کلید  در دست داشتن و غیره راه خود را گم نخواهد کرد.

 در واقع نتیجه ای که میتواند هر فرد بگیرد این است که وزن اندیشه ای خود را  متناسب با این دو شقه بودن پیدا کند.
@parrchenan

پی نوشت:
 این دوشقه لزوما در حاکمیت فقط نیست. شاید در روان و اندیشه ما هم باشد( در متن اصلی اشاره مبهمی شد) و در نتیجه یک دلم میره یک دلم میره نره( اندیشه و پندار و کردار) بشود  و در نتیجه دچار بهداشت روان ناسالم شویم

 

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 194 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 10:32