دموکرات

ساخت وبلاگ

تماس گرفته بود و از این که دخترشان وقت شریف ما گرفته بود عذر خواهی میکرد.
سپس همسر گرامشان تلفن را گرفتند و صحبت کردند و اینکه از خانواده بسیار دموکرات منشان صحبت کردند. اینکه هر چه در کودکی و گذشته خود نداشته اند، حالا برای فرزندشان تهیه کردند، از کلاس های زبان انگلیسی و فرانسه تا ویلون و غیره.
در آخر خواستم تلفن را به دخترشان دهند.
شانزده سال داشت و از این که با زبان کنایه با او صحبت میکنند، استقلال او را جدی نمی‌گیرند و...
 کلی زمان برد و با هم صحبت کردیم.
گفتم من هم در خانواده ای ترک زبان بزرگ شده ام و می فهمم با کنایه صحبت کردند یعنی چه.
اواسط سخن پرسشی کرد؟
آقا شما چرا کمکم میکنید؟
:به این خاطر که حتی اگر یک مشکل از ده ها مشکل فردی را حل کنم، خودم حس رضایت میگیرم.
در انتهای کلام،
 آرام بود و قرار  شد، دو کار کند، با خط مشاور ما در ارتباط بیشتر باشد و دوم آنکه کتاب زبان زندگی، نوشته دکتر رُزنبرگ را در خانواده با هم بخوانند.
از پدرش هم خواستم در این کتاب خوانی مشارکت داشته باشد، تا مهارت حل مسئله در خانواده را به فرزندشان به صورت غیر مستقیم یاد دهند!!
سخنی از پدرش در ذهنم چرخید:
«این کارهایی که ما برای او میکنیم را چند سال بعد متوجه میشود و از ما تشکر میکند»

چرا فن مذاکره، فن مهارت زندگی، بلد نباشیم که همین الان 
از زندگی لذت نبریم و همین اکنون از هم سپاسگذار نباشم و موکول به آینده نامعلوم نکنیم؟

این نوع تربیت ایرانیست که دایم به آینده نظر دارد و از لحظه حال غافل است‌، از لذت لحظه لحظه رشد فرزندت خودت را محروم می‌کنی.
دومین نکته که نظرم را جلب کرد آن بود که پدر چندین بار تاکید کرد ما دموکرات منش هستیم. در حالیکه اصلا این نبود در واقع خلاف آن بود. تک تک ما آینه تمام نمای حکومت و حکومت تبلور ماست.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 200 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:01