بلیعده شدن

ساخت وبلاگ

این روزها که پیرامون کودکان کار تماس گرفته میشود، سازمان با یک بی تفاوتی برخورد می‌کند.
نتیجه این بی تفاوتی، تاثیر عمیقی دارد. از درون آن ثریایی که در قبر ، برای فلافلی، تن، حراج کرد، تا فرهادی که با مشت گره کرده در برف جان داد، بیرون میزند.
این بی تفاوتی را حتی من مددکار هم در خود، ادراک میکنم.
بیش از همه خطرناک تر جامعه ایست که بی تفاوت شده باشد. جامعه بی تفاوت به اقشار مستضعف، مستعد جوکر( فیلم جوکر۲۰۱۹) ساختن است.
دلخراش ترین قسمت این فضا، این بی تفاوتی است. تهوع اورترین. که خود به آن دُچار شدم‌.
این رفتار، طبیعی ترین رفتار است البته.
وقتی درد ، تکرار شد، عادت میشود، با آن کنار می آیی. به آن خو می‌کنی.
 پس،
زندگی می‌کنی. 
زندگی ما پر از عادت هاست، و بی عادت زندگی کردن سخت است.
 ما به این فضا عادت کردیم.
پیامدهای حذف ساماندهی کودکان کار، شروع همین بی‌تفاوتی ها بود.
@@@
این جمعه کوه بودم، با بدنی سرماخورده، بیست کیلومتر، با بدنی کم توان، کوه پیمایی کردم. تجربه نویی بود. دوست داشتم، زودتر برنامه تمام شود، تا بروم بخوابم. آرزویم بستری گرم و خوابی عمیق بود. در عین حال از این تُخس بودن و آمدن به برنامه راضی بودم. اینکه اولین انتخابم، تنبلی و سکون نیست، هنوز.
 الان بهتر میتوانم حال آنها که با بدن غیر آماده به کوه می آیند را درک کنم، چون این تجربه ام پس از سالها، دوباره نو شد.

در مسیر یک گله سیزده چهارده تایی گراز دیدیم. گرازهایی بزرگ، بیش از صد کیلو وزن. به گاو میش می‌زدند.
تجربه نویی بود، همیشه در این فصل، کل و قوچ می‌دیدیم، و این برای اول بار بود گله ای گراز بالغ می‌دیدیم.
 بزرگ، سیاه، قوی. در زمینه ای سفید و برفی
 بیشتر مسیر برفی ما را پاکوب یا در واقع گراز کوب کرده بودند و کار ما را آسان تر.
 نزدیک غروب بود که حجمی از مه، همچون دیو، همچون هیولا، از کوه های تهران، توانستند راه به دره های پشت تهران بیاببند. آسمان کدر و نفس ها تنگ شد.  آن که آلودگی هوا بود. این نفوذ آرام و انداختن چترش بر سر دهات، وحشت انگیز بود. با چشم میشد دید. این بلعیدن را.
 این هیولا در این سه هفته ای، دو نفر از اقوام دور و نزدیک ما را به دیار هیچستان و مرگ کشانده است.
 پر تلفات کار میکند، این هیولا.
 ما در آن زمان و در آن لحظه عصر وارد شکم هیولا شدیم و اکنون او در حال هضم ماست. هضم ما همه ساکنین تهران و دهات های پیرامونش.


@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 177 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:27