گرامی باد

ساخت وبلاگ

تولد امام علی روز مددکاری اجتماعی نیز هست  و این جستار نگاهی انتقادی به این موضوع دارد.
بخش یک

در ساختار اداری استخدامی بهزیستی، ما چندین صورت وضعیت استخدامی داریم. رسمی( فکر کنم سه حالت)، پیمانی، قراردادی، شرکتی.
و حقوق همه ما را با واسطه و بی واسطه بهزیستی می‌دهد اما به دلیل این نوع طبقه بندی، ما با یک سازمان بشدت کاستی و قشر بندی شده روبرو هستیم و اولین قربانی سازمان با ساختار کاستی، قربانی شدن انسان است، همان هایی که اتفاقاً قرار است به انسان های دیگر در مصائب و مشکلات کمک کنند. در واقع یک پارادوکس عجیبی را ایجاد میکند و به همین خاطر سازمانی فشل میشود که حتی قدرت حرکت ندارد. سازمانی ارباب رعیتی. چیزی مثل شهر تهران، جنوب شهر، شمال شهر، چیزی چون خود طبقه، فرادست، فرو دست، متوسط.

بخش دوم
فکر کنم انگشت شماری از خوانندگانم بدانند که اولین سندیکای کارگری دو قرن پیش تشکیل شده است و سپس فرانسه و آمریکا در ابتدای قرن نوزدهم آن را رسمیت دادند و در نهایت، اکثر کشورهای مدرن دنیا. اما سندیکا چیست؟
سازمانی خود اتکا که بدنبال حقوق قانونی و ارتقای آن و نفع مالی و روانی و اجتماعی افرادیست که هم سودند و نفع مشترک و کار مشترک دارند. حال آیا من ایرانی، که آموزش و پرورش، تفکر انتقادی را در من رشد نداده است، به فکرم می‌رسد از راهکاری که قدمت آن بیش از دو قرن است، برای رسیدن به اهداف و حقوق قانونی خود استفاده کنم؟ تقریباً و قاطعانه پاسخ منفیست. پس نمی‌توانی ما شوی و بصورت من های جدا از هم، صدای بی صدای خود را  به بلندای آخرین طبقه برج عاج مسیولین میخواهی برسانی. آیا خنده ای تلخ بر این فریاد بی صدا میتوان زد؟ چرا ذهن من ایرانی هنوز به سمت فریاد سندیکایی نمی‌رود؟ چرا من کارمند، خود را کارگر نمیدانم؟
چرا ذهنم، به سمت حرکتی جمعی و سازمان یافته و البته قانونی نمیرود؟
 چرا؟

بخش سوم
جمله ای منتسب به هانریش بل خوانده ام که در دوران آلمان هیتلری گفته بود حتی کلمات را تهی از بار خود کرده بودند.
این ایام که روز گذاری شده است، صد البته یادگار مدرنیته است ورنه در کل تاریخ سنتی، حتی یک روز نامگذاری شده نبود و نیست. پس ابتدا به احترام این حرکت مدرنیته برای او سر خم کنیم. اما این روز گذاری ها چرا صورت پذیرفته است؟ اولین آن‌ها چه بوده است؟
روز کارگر، روز زن و... از اولین های نامگذاری بوده اند و چگونه این نامگذاری صورت پذیرفته است؟ در آن روز تاریخی واقعه ای خونین برای آن جمعیت اتفاق افتاده و از آن سال به بعد آن روز  ثبت شده است و چرا؟ سئوال مهم همین است. چرا چنین روزی را مدرنیته نام‌گذاری کرده است؟

و پاسخ ، تا به حقوق خود آشنا شوی و به حقوق قانونی خود برسی، تا آنچه حقوق قانونی ایده آل است، مطالبه کنی، در واقع نام‌گذاری ها از جهت آگاهی به حقوق خود و مطالبه کردن آن و رسیدن به قانون ایده آل است.
 در واقع این روز _نام‌گذاری ها، از جهت فریاد بوده است. از جهت اعتراض. از جهت هدف گذاری مشترک.
حال ببینیم در جامعه ما چه اتفاقی افتاده است. این نامگذاری ها به پیام های مبارک باد خلاصه شده است. مبارک چی؟ برکت یافته چی؟  و چقدر پاسخ این سوال بی معنی می‌شود.  پاسخ مثل ژله گرما خورده وا می‌رود. مثل یخ گرما خورده آب می‌شود. 
 در واقع با همین تغییر معنا پر ذهن من با کلمه مبارک باد، روز را از حالت اعتراضی خود به چیزی در مایه های تولد تولد تولدت مبارک تبدیل شده است. به جای آنکه در این روز مطالبه یک ساختار انسانی باشی، به یک مبارک باد میرسی و ماچ ماچ و تمام. مسیول ارشد نیز از بلندای برجش، یک مبارک باد بی ماچ تحویل دهد و روز از نو.
و همین قدر نامگذاری ها تهی از معنا و بار خود میشود.
در واقع مبارک باد از برکت و به معنای زیاد شدن یا زیادت شدن می آید و کاربرد اصلی آن در اعیاد و تولد است که به بار کلمه میخورد
 برای چنین روزهایی مبارک باد، تهی ترین واژه ممکنه است.
 شاید بهتر باشد به جای مبارک باد واژه گرامی باد را بکار ببریم که در ضمن خود، بتواند بار معنایی که در ابتدا و به معنای رسیدن به حقوق خود هست را حمل کند.
روز مددکار در تقویم ملی ( روز جهانی مددکار ۲۱ مارس است) و روز جهانی زن( هشت مارس) گرامی باد.
 در گرامی باد، آن اعتراض و آن احقاق حق مستتر است. و اینگونه میتوان ذهنیت ها و نگاه ها را با تغییر کلمه به جای درست خود هدایت کرد.
 یک نویسنده فرانسوی سخنی بدین مضمون دارد، که برای آنکه بدانی در یک جامعه چه مقدار آزادی هست، آزادی زنان آن جامعه را ببین، دماسنج آزادی جامعه، مقدار آزادیست که زنان آن جامعه دارند.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 188 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 22:44