علی‌السویه

ساخت وبلاگ

دو گوشه از چهار گوشه فلسفه اگزیستانسیالیسم، مرگ آگاهی و تنهایی هر انسان است.

شاید فکر کنیم این برای دیگران است و آنهایی که حرفهای قلنبه سلانبه دارند و میزنند. اما اینگونه نبست. حس عدم امنیت، حس فقدان، حس ترس ریشه های در این دو گوشه دارند. فقدان آدم های دور و برمان که هر لحظه امکان وقوع آن است، از آدمی حس امنیت را می‌گیرد و به ترس مبتلا شدن به تنهایی می‌کشاند.

این شبها تا صبح خواب میبینم که گروگان گرفته شده یا خودم گروگانگیری کرده ام، دشنه یا تفنگچی در دست یا زیر گلوی دارنم. اتفاقاً رویاهایم انسجام کاملی دارد بطوریکه اگر همان نیمه شبان امکان ثبت و ضبط آن را برای خودم فراهم کنم و دوباره به آغوش خواب متوسل نشوم، میتوانم داستانی با ساختاری منسجم و نسبتاً به روز حتی با گره های لازمه هر داستان داشته باشم.

در همان خواب و بیدار بودم که آن را ثبت کنم با نه، که پاسخ دادم هدف از آن آیا نشان دادن خشونت بیشتر نیست؟ و وقتی پاسخ آری گرفتم، پلکهایم گرم خواب شد و صبحگاهان فقط نمای کلی آن در خاطرم بود 

شب‌هایی که چنین رویاهایی میبینم معمولاً روزش خواب آلود هستم. اما این رویاها برایم نشانی است که پندارم درگیر موضوعات متعددی است که امنیت نقش محوری آن است.

 ما نمی‌دانیم امنیت روانی و فرهنگی و جسمانی و ملی و... وقتی دچار چالش میشود با درون هر فرد چه میکند اما در دراز مدت اثر ویرانگر خود را خواهد گذشت.

شاید مهمترین اثری که می‌گذارد: علی‌السویه شدن زندگی_ مرگ باشد.

 در این صورت به آنی و لحظه ای ممکن است به زندگی و نشان های آن دشمن شویم. یا خود را از پای درآوری یا محل امنیت هرکس که خانه اش می‌باشد را شروع به تخریب و برهم زدن کنیم و یا به دیگری مهاجم شویم.

در این گمانم در بیشتر خودکشی ها، بیشتر خود زنی ها، بیشتر قتل ها من‌جمله قتل مامور نیروی انتظامی استان فارس و سر بریده شدن در اهواز نشانه های پر رنگی از این موضوع یعنی علی‌السویه شدن مرگ_ زندگی بروز و ظهور پیدا کرده است.

تک تک ما نیازمند واکاوی خود و پندار و خودآگاه و ناخودآگاه خود هستیم تا به این شرایط حاد مبتلا نشویم.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 20:58