مشکل من نیست

ساخت وبلاگ

قرار بود در جایی برای ثبت موضوعی باشیم. ساعت و مکانش را هماهنگ کرده بودیم، قبل از رسیدن زمان قرار، تماس گرفتم. گفت کاری پیش آمده است و اگر بشود روزی دیگر اقدام کنیم.

تلفن را قطع کرده و دوباره برنامه های هفته ام را مرور کردم و در نهایت برای روزی دیگر قرار گذاشتیم.

موضوع ساده ای است، اما اجازه دهید کمی پیچیده با استفاده از ادبیات عامه به داستان بنگریم.

یک تکه کلام و جمله معرفی هست که شاید بسیاری از ما شنیده باشیم: «مشکل من نیست»

 و دقیقاً اینجاست که میتوان به گونه ای دگر موضوع را نگریست: مشکل تو، مشکل من است.

 اگر زاویه نگاهمان را به این سمت سوق دهیم بسیاری از غم ها، رنج ها، خشم ها امکان برطرف شدن پیدا می‌کند. 

مشکل تو مشکل من است

 مثلا برای زنی که توانایی استفاده از کارت شارژ مترو ندارد، ما اقدام کنیم تا موضوعات سخت و قامض.

 در این زاویه دید تا حدود زیادی افراد نسبت به دیگری ها، نسبت به جامعه، مسیولیت پذیرانه و انسانی تر رفتار می‌کنند.

 به این جمله مشکل تو مشکل من هم هست بیشتر بی اندیشیم، شاید در نقطه بزنگاه کمک حالمان باشد که رفتاری انسانی خرج کنیم.

پی نوشت:

 ظهر گرم تابستان و نیمه خسته و خواب آلود در حال خروج از بی آرتی هستم که مسافری دولت قصد ورود به ایستگاه را داشت و مأمور کنترل اجازه نمی‌داد و باعث تنش درگیری شده بود. دوهزار تومانی را دست مرد مسافر می‌دیدم.

گرم تر و خسته تر از آن بودم که داستان را پیگیر باشم. همین که به مقصد رسیدم، با خودم دوباره آنچه دیده بودم را مرور کردم و گفتم ای کاش من جای آن مسافر بلیط میزدم، چیز خاصی از دست نمی‌دادم ، حتی پولش در دستش بود و اینگونه اجازه نمی‌دادم دو نفر در این گرمای تابستان متشنج باشند و درگیر هم باشند.

 اگر این گفته خودم که مشکل تو مشکل من است در آن زمان در پندارم بود، احتمالا اینگونه عمل میکردم.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 124 تاريخ : يکشنبه 26 تير 1401 ساعت: 16:23