چند نکته

ساخت وبلاگ

پیرامون عمامه پرانی و چند نکته.

نخست آنکه این حرکت نیز به گمانم یکی از دیگر از نشانه های ریشه های مشترک هر دو طرفین دعواست، یعنی هم معترضین و هم مدافعان وضع موجود. چرا که برای من تداعی کننده همان خشونتی است که در انقلاب پنجاه هفت در حق ساکنان شهر نو و سواکی ها و مسئولین ارشد رژیم گذشته روا داشتن است، منتها از لونی دگر.

دوم آنکه در گفتگو و پی‌گیری گفتگو هایی که این روزها می‌خوانم، به شواهدی رسیده ام که آن دوستان خارج نشین یا بیرون از مرزهای ایران گویا با دیده تسامح با توجه به دلایل حتی تا حدودی منطقی به این موضوع ( عمامه پراکنی) می‌نگرند. در واقع روی سخنم با این دوستان و عزیزان است. اینکه متأسفانه زاویه دید و نگاه این عزیزان تنها، شبکه های مخالف سیستم حاکم است. و به حق نیز امکان اعتماد به روایت حکومتی ندارند چرا که بیشترین آسیب را از همین سیستم بخصوص در ساقط شدن هواپیمای اکراینی دیدند و امکان آن را برای خود که شاید یکی از آنها میشد باشند بیشتر یافتند و در نتیجه همدلی بیشتری داشتند.

اما اجازه دهید بر این موضوع بیشتر دقیق شویم. به نظرم جامعه و فضای کلی اعتراضات آنگونه که این رسانه ها تصویر میکنند نیست و برای این دوستان خارج نشین، آن رسانه ها، رهزنی میکنند .

آنها و بسیاری از مردم داخل سرزمین، با دیدن تصاویر خشونت آمیز سرکوبگرانه، حسی از خشم و سپس کین بدست می‌آورند و از این رو به خشونت ها و امکان خشونت های بیشتر که عمامه پرانی یکی از آنهاست با دید تسامح عبور میکنند.

( این سخن حتی جای تحلیل های روانشناسی، جامعه شناسی مهاجرتی و... دارد که فعلا از آن عبور میکنم)

چند توصیه به دوستان:

خبر را به صورت شنیداری و نه تصویری دنبال کنند( من خودم هر صبح از طریق اخبار پنجاه و پنج دقیقه بی بی سی و دانلود کردن از طریق تلگرام، دنبال میکنم)

دوم آنکه در شبکه های مجازی از مشاهده تصویری خبر، چشم پوشیده و تنها به نوشته های زیرین آن ( کپشن آن) اکتفا شود

با این روش، عواطف، احتمالاً طغیان کمتری کرده و دچار خشم زیاد و تولید و تکثیر کینه نمی‌شویم.

و سوم، حرفی که حامد اسماعیلیون زد را تکرار میکنم: تا در سرزمین حضور ندارید از پیشنهاد و تشویق راه‌های اعتراضی خشونت آمیز اجتناب کنید.

اما مشاهدات خودم و تطبیق آن در چهل روز گذشته نشان میدهد جامعه( بخصوص پایتخت) آرام تر شده است. مردم تا حدودی نشاط و سرزندگی خود را بدست آورده اند( تعداد خنده های بر روی صورت که میبینم بیشتر شده است) به فضای بدون حجاب گیری داده نمیشود و این پیاده راه های پایتخت را زیبا تر کرده است بخصوص بازار تهران که برای من تداعی کننده منطقه تاریخی استانبول است. مشاهده‌ی من در این ایام توسط دوچرخه و از شمال تا جنوب شهر بوده است. چه بسا با دوچرخه از دل پلیس های سوسکی پوشیده عبور کرده ام و راستش دلم برای آنها و جوانی و غم موج زده بر چهره شأن نیز سوخته است.

کمتر کسی را سراغ دارم که مشاهده‌اش اینگونه بوده باشد. بعضاً با ماشین بوده و یا موتور که به سرعت و یا ایمن بتوانند از منطقه نا امن عبور کنند.

و اما آینده:

به گمانم این روزها آخرین روزهایی است که ما امکان ارتباط با هم را داریم( داخل نشینان با خارج نشینان) نشان به آن نشان که قانون مهاجرت را مجلسی که تقریباً نماینده مردم نیست و نماینده حاکمیت است( با توجه به آرای مؤخوزه) به تصویب رسانید( یک قانون بد). این نشان می‌دهد با جدیت به آنچه که در گام دوم انقلاب نیازمند آنند که همانا طرح صیانت است روزی نه چندان دور اجرایی خواهد شد.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 99 تاريخ : سه شنبه 24 آبان 1401 ساعت: 18:05