قله خلنو

ساخت وبلاگ
پرچنان:
آخر هفته مجبور شدم، از ماشین برای کارهایم، استفاده کنم. از این که تک سرنشین، بودم، حس نا مطبوعی داشتم. در نهایت، وقتی که بعد از دو روز، سمت منزل میرفتم، اون حس نامطبوع را از دست داده بودم. پشت چراغ قرمز، یکی آمد شیشه ماشین را تمیز کرد و اتفاقا خوشم آمد که چقدر شیشه تمیز شد، انگار زود به نامطبوع ها، بشر عادت میکند. هویدا شدن نابرابری را ندید می‌گیرد و دنبال بهانه ای برای این احوالات خود می‌گردد. با چمبر که همین مسیر را میروم، کسی از محرومین جامعه، جلویم را نمی‌گیرد که بگذار دوچرخه ات را تمیز کنم. این نگاه بالادستی و پایین دستی، وجود ندارد و تو به هیچ نا مطبوعی خود را عادت نمیدهی.
*
بازدید از منزلی رفته ایم، کودک خانواده همه اسباب بازی هایش را روی میز چیده و می آید از نقاشی هایش برایم حرف میزند. از همکارم می پرسد، میدانی مادرم کجاست؟ کسی نمی‌گوید او کجا رفته. و به پدر و مادرانی می اندیشم که خود خواهی خود را تا منزلگاه قربانی کردن کودکی که به خواست آنها، پا به جهان گذاشته، پیش میبرند. کودک از طبقه سوم افتاده و زنده مانده. درختی نجات دهنده اش بوده، که بغل باز کرده و در شاخه های خود، شتاب افتادن را کند کرده. در خیالم، پسرک را نظر کرده ای می بینم که در آینده، ناجی آدم های مظلوم، میشود. با آن همه نقاشی، با آن دل بزرگ که حاضر بود بهترین اسباب بازی اش را بر من ببخشد. با آن سخنوری مهربانانه اش .ناجی دردمندان. شاید هستی گاهی، اینگونه از کسی، چیزی، آنی، حمایت کند. شاید. من جای پدر کودک باشم، هر لحظه از آن درخت ناجی سپاسگذار میشدم و رسیدگی خاص تری را در طول سال معطوف آن درخت میکنم. درخت ناجی.
*
دخترک پدر و نامادریش را عاصی کرده، رفتارهای پر خطری هم میکند و در نتیجه، تنبیه میشود. اما دخترک حرف ناحقی نمیزد. میخواست پیش مادرش باشد. همین.
اگر روزی قرار بود، فرزندی میداشتم، دخترکی این چنین را میخواستم.

قیافه جدی میگیرم و رو میکنم به دخترک میگویم، اگر دفعه بعد تنها بری پارک، بی اجازه، میایم میبریمت. میبینم همچین بدش هم نیامد، ؛اونجا قرنطینه هست و اجازه خروج نمیدهند، تازه بخاطر شپش، سرت رو هم کچل میکنن، اگر داشته باشی. دخترک فکر میکند و میگوید: سلمانی اینجا شش تومن میگیره کچل میکنه.
شیطنکی بود برای خودش.
***
این هفته قله خلنو را صعود کردیم. صعودی با طعم شعر و غزل. خوش صعودیست، با بدنی که با ارتفاع خو گرفته در جوار دوستی که در حافظه کلی شعر و غزل ، دارد.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 200 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت: 11:17