دوچرخه را جدی بگیریم

ساخت وبلاگ
گاهی که مجبور میشم ماشین بردارم و در سطح شهر تردد کنم، معمولا آهسته و با حوصله بیشتری نسبت به سالهای ابتدایی که گواهینامه گرفته بودم، می رانم.
مثلا شده که در کوچه باریکی با سرعت قانونی میرانم و در حالیکه انتهای کوچه که به خیابان اصلی می‌رسد، ترافیک است و ماشین ها متوقف شده اند، اما ماشین عجول پشت سری ، چراغ و نور بالا و بوق که چرا این قدر آرام،؟ بِدو برو !!
وقتی این تغییر را در خودم میبینم، سوال میکنم؛ چرا؟
شاید: دلیل آن دوچرخه ( چنبر) باشد. محل کار من ازتفاع هزار و دویست و خرده ای متر است و محل خانه ما، ارتفاع اش هزار و هفتصد متر. چیزی حدود پانصد متر اختلاف ارتفاع ( یک و نیم برابر ارتفاع برج میلاد) را در نزدیک به بیست و یک کیلومتر مجبورم رکاب بزنم. با توجه به این اختلاف ارتفاع، پس هنگام برگشت به خانه، نمیتوانم، تند رکاب بزنم و سرعت آهسته ای دارم و میانگین سرعتم ده کیلومتر بر ساعت است. همین آهستگی و آهسته رسیدن، باعث شده که به کل زندگی ام هم تسری پیدا کند و یک آهستگی حتی در رانندگی پیدا کنم. صبور تر شوم. یاد میگیرم، سرعت امور زندگی کاهش معناداری یابد و در نتیجه، از بسیاری امور که لذت بردن از آن مستلزم این کاهش است، لذت برم. به نظرم تکنولوژی آمده است، عنصر سرعت را به آدمی حبه کرده و در عوض لذت بردن تدریجی را از او گرفته. واقعا ارجحیت این را نسبت به دیگری درک نمیکنم. کدام بهتر است یا بود؟ خوب من اگر با ماشین شخصی این مسیر را در آن ترافیک زمانی بروم، نزدیک به نیم ساعت تا چهل دقیقه زودتر به منزل میرسم و این دقیقه ها چقدر میتواند کمک بیشتری به کیفیت زندگی من کند؟! و ایا اصلأ کمکی میکند؟
بسیاری از افکار و تفکراتی که به آن مشغول میشوم، به آن ها فکر میکنم، در زمان این رکاب زدن، شکل میگیرد ( هر چند خام اندیشه و کوته نظر) و میتوانم آنها را در پرچنان بنویسم. به احوالم در طول روز تا شب فکر می کمم و نه اینکه بزرگان و اندیشمندان بشری، سفارشی این چنین کرده اند؟
رکابیدن دوچرخه، به عنوان وسیله نقلیه در شهر، مثل رمان خواندن است. مثل خواندن رمان های بلند و طولانی. خیلی ها از ترس زیادی صفحات رمان های بلند، لذت خوانش آنها را از دست داده اند، کلیدر، دن آرام، جنگ و صلح، برادران کارامازوف و...
و آنها که ترسیدن فکر کنید چه گیر اورده اند؟. داستان های کوتاه.
کوتاه و کوتاه تر.
نهایتاً : چه کسی پنبر مرا دزدید؟!!!
دوچرخه را جدی بگیریم
و معتقدم هر کسی چون این خُردک شاید توان رکاب زدن شیبهای ده درجه و بیشتر را ندارد، پس میتواند به دوچرخه برقی فکر کند
اخرین قیمتی که از دوچرخه برقی گرفته ام، چیزی بین دو و نیم تا چهار میلیون تومان است.
آری زمان آن رسیده است که دوچرخه را جدی بگیریم.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 200 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 23:25