انسان خردمند

ساخت وبلاگ
سهیل رضازاده:
انسان, خردمند,
کتابِ عالی بود. شاید بگم سالها بود چنین کتابی نخوانده بودم. کتابی که دوست نداشته باشم از آغوشم خارج شود. با اینکه وزن زیادی داشت و قطور بود، تقریبا هر روز همه جا با خودم میبردم. وزن زیادش را با دوچرخه از این سمت شهر تا آن سمت شهر می‌کشاندم، تا صفحه ای بیشتر بخوانمش. مثل کتابهای درسی از آن نکته برداری میکردم و اینکه به نویسنده آن حسادت کردم که ای کاش من نویسنده چنین کتابی بودم. بخصوص که بعد از رمان ملت عشق خوانش آن را شروع کردم و از فضای ماورایی و الهی و عشقیسم به فضای ورایی و زمینی و بی هیچ ایسم این کتاب رسیدم. نوع نگارش کتاب زیبا است. کمی زبان طنز دارد. وسط نظریه ها و فرضیه ها یک طنز ریز چاشنی نوشته میکند. نظریه و فرضیه‌ها را با زبانی بسیار ساده و بصورت استدلالی مطرح می‌کند. واقعا گاهی از این سادگی دچار حیرت میشدم. این کتاب آن قدر پر است که برای همه مفید و کاربردی خواهد بود. روانشناس و مددکار و مشاور و فیزیکدان و مهندس و بخصوص دانشجو. بخصوص دانشجو. خوانش آن را به همه، توصیه میکنم. برای خودم ، به بعضی زاویه دید هایم، قناع بیشتری داد. حتی قوه استدلالی ام را در گفتگو ها، مشاوره ها و بازدید از منزل هایی که مجبورم در کارم داشته باشم بیشتر کرد. حسن کتاب آن است که آدمی را در هر چیزی که فکر کنی، رقیق میکند، ملو میکند. ملیح میکند و در این عصر آیا چیزی بهتر از این یافت میشود؟ و خواننده را به سوی واقعیت بشری حیوانی خودش می‌کشاند. همه ایسم ها را در نظرت پوک میکند.

شیوه و ناز تو شیرین خط و خال تو ملیح
چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش
شکر چشم تو چه گویم که بدان بیماری
می کند درد مرا از رخ زیبای تو خوش
در بیابان طلب گر چه ز هر سو خطریست
می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش


موضوع پیچیده، واقعیت خیالی را که اول بار در نوشته های ملکیان خوانده بود را به نرمی در کله ام فرو کرد و تعریف های جامع و مانع و کامل یک خطی بسیاری در حافظه ام به یادگار گذاشت. کتاب، بسیاری از بازی هایی که تاریخ به ما زده را رو میکند. آن قدر دم از انسان, های هزاران سال پیش میزند که سه تا پنج هزار سال تمدن را همین کوچه بالایی ها تصور میکنی.
از کتابهای تاریخ بشر پیچیده و سخت ادبیات مارکسیستی و تکاملی داروینی به این کتاب رسیدن، نعمت است. بچه که بودم سه جلد کتاب جیبی سیاه رنگ مارکسیستی تاریخ تکامل بشر ورق کاهی در خانه بود که میخواندمش و سر در نمی آوردم و این کتاب پرتابم کرد به کتابخانه آن زمانهای منزلمان.

این جمله را که پس از معرفی انقلاب کشاورزی بشر، نوشت ، مدتها در حافظه به امانت خواهم گذاشت:
« تجمل» به « ضرورت» بدل خواهد شد
و « بذر» الزامات جدید را خواهد کاشت.

این تجمل را برای انسان, دوازده هزار سال پیش بیان میکند. هفت هزار سال قبل از اهرام.
با تشکر از دوست و همنوردم مهدی شجاعی که این کتاب را بر من هدیه کرد.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 187 تاريخ : جمعه 16 آذر 1397 ساعت: 6:04