سرت گرم

ساخت وبلاگ
اول سرما، بافتنی را از بقچه در آوردم و در مغازه گذاشتم. وقتی که با لباس ورزشی از دوچرخه پیاده میشوم و در مغازه مستقر میشوم ، بافتنی را میپوشم. درواقع لباس کار زمستانه ام شده است.
یک شب از مامان داستان این بافتنی پشمی و سنگین و بسیار گرم را پرسیدم. گفت که در دوران نامزدی برای آجان یا همان پدر شوهرش بافته است و بعد پدرم که دیده، آجان آن را استفاده نمی‌کند آن را برداشته و پوشیده است. یک زمانی بابا در کوه میپوشید تا سالها بی کارکرد در بقچه مانده بود و اکنون دوباره باز، یک بافتنیِ« چهل ساله» کارکرد پیدا کرده است. از وقتی داستان بافتنی«م» را میدانم گرمایش، دل انگیز تر است. گرمای دل انگیز یعنی چیزی از جنس بافتنی مامان بافت‌. چیزی از جنس مهر و محبت. هزاری هم تکنولوژی ، فوتر و پلار و غیره به جامعه عرضه کند، بافته پشمیِ با مهر چیز دیگریست. چون عنصر عاطفه و روابط خاص انسانی که اتفاقا شاکله جامعه بشری را در طول تکامل انسان ،شکل داده را در خود نهفته دارد که آن دیگری از آن بی بهره است.
زمستان را از برای همین چیزهایش، همین مجبور کردن آدم ها به هم، گرم شدن آدم ها بهم، دوست میدارم و گرامی میدارمش.
###
اول فصل سرما که میشود به بازار میروم و مقدار متنابهی دستمال سر و گردن و اسکارف تهیه میکنم. و اگر به دیدار دوست یا آشنایی بروم برایش از آنها که خریده ام هدیت میبرم. معتقدم برای سرما، بهترین جا برای گرم کردن، سر آدمی است.

دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

گویا به این دلیل که خون رسانی به سر به واسطه مغز بسیار بیش از نقاط بدن است، رگهای خونی زیادی در سر و گردن است و اگر این مجموعه را گرم نگه داری، تا حدودی کل بدن گرم می ماند. در سرما و چنبر و دوچرخه یا موتور، از پوشیدن این دستمال سرو گردن ها مضایقه نمیکنم. از دو سه تا شروع میشود و حتی اگر هوا، بسیار سرد و مسیرم در سراشیبی باشد به شش هفت تا هم میرسد. از کلاه بیشتر جواب میدهد، چرا که از قانون پوشش لایه لایه بهر میبرد، در این نوع پوشش بین هر لایه یک لایه نازک هوا قرار میگیرد که عایق میشود. گرمای سر در سوزسرما، آن هم بر روی دوچرخه، همان معنای دمت گرم و سرت خوش باد شاعر است.
و چه هدیه ای از این عزیز تر که برای دوست یا آشنایت هدیه ای از جنس دمت گرم و سرت خوش باد بری؟ هدیه ای که هم کارکرد دارد و گرما و جان عزیزت را گرم نگه میدارد و هم طرحی و هنری بر رویش نشسته و حس زیبا شناسی آدمی را می‌جنباند.
###
مسیر ۲۳ کیلومتری منزل تا سر کار، با توجه به تغییر محل کارم، به ۹ کیلومتر، کاهش پیدا کرده است. در سرما تا انگشتهایت میخواهد زق زق کند، گونه ات سوزن سوزن شود، چشمت اشک سرما بزند بیرون، پاهایت قالب یخ شود، رسیده ای. انگار کار خاصی نکرده ای، اما آن زمانها وقتی می‌رسیدم اداره، گویی از خوان چندم رستم گذر کرده باشم. حس رضایتی عمیق از خود داشتم.


@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 29 آذر 1397 ساعت: 12:30