معمولا قیافه زمختی دارم، یا سبیل های خفن و در زمستان ها ریش و سبیل فراوان. به نظرم کارکرد خوبی در رکابان شدنم دارد. اگر ماشینی یا موتوری یا خلافکاری، بخواهد از راه چهره ارزیابیم کند، کمتر به این نتیجه میرسد که سوسول است و کمتر دچار ناملایمات میشوم. باری
به این قیافه ریش سبیل دار در شبی سرد با دوچرخه و باد یخ زمستان شبانه تجریش، که چند تا دستمال سر و دستمال گردن به سر و صورت و گردن بسته ام، یک کاپشن پَر که در سرما پُف میکند هم اضافه کنید. قیافه ام تقریبا خود ساقی ها بود.
وارد فست ودی شده و پرسیدم دستشویی؟. کارگری اشارات به زیر زمینم کرد. امان از سرما و کلیه های پر کارم.
رفتم زیر زمین از کارگری که آنجا بود پرسیدم دستشویی؟ گفت شما؟ گفتم چون تویی مرا به اینجا حوالت کرد.
« برو بهش بگو گُّه خورد»
معمولا مشتری های آن فست فودی متشخص و جنتلمن و خوش پوش هستند و احتمالا با توجه به پوششم مرا با قشر مستضعف کف خواب ضعیفِ ظلم پذیر اشتباه گرفت.
گفتم مطمینی؟
لب کج اش را بهم انداخت.
پیشخوان رفتم و جلوی صندوق صدام رو انداختم رو گلوم و گفتم کارگر شما میگه بگم گُّه خورده هرکی آدرس دستشویی رو بهت داده. دوم بار محکمتر کنم. خانم صندوق دار رنگش پریده بود. دو سه نفر دیگر از کارگرها خودشان را مخفی کردند، سراغ مدیریت مجموعه را خواستم، یکی سر از پنجره بیرون آورد و نامش را گفت و پنجره را بست . به همان زیر زمین حوالتم کرد.
با مدیر و همان کارگر رو درو شده بودم. کارگر باورش نمیشد، شروع کرد داستان سرایی. مهمل بافی ،صدایم را بیشتر بار گلویم کردم و گفتم من که سر خود سرم را پایین نینداخته ام بیایم اینجا شما غذا درست میکنی این واژه « گُّه( گ را تشدید دار میگفتم)» برازنده رستوران شماست آیا؟
مدیر دعوتم کرد بیرون مجموعه صحبت کنیم. تقریبا عصبانی شده بود و میگفت حساب او را میرسم. گقتم تنبیه اش کن اما از نان خوردن نینداز. قبول؟
قبول کرد و به یک رستوران دیگر رفتیم. همین که مثانه ام خالی شد، دل نگران کارگر آنجا شدم نکند او را از نان خوردن انداخته باشم؟ درست است که میخواستم به او ادب مواجهه با مشتری را هم بی آموزم اما ته ته عصبانیتم به مثانه پرم بی ارتباط نبود.
هر روز که بیشتر از عمرا میگذرد واقعا این زیست شیمیایی خون انسان برایم عجیب تر و با شکوه تر جلوه میکند. تجربه ای دیگر بر من اضافه گشت:
وقتی که تشنه، گشنه، مثانه پر هستم، اثر این آیتم را در رفتارم لحاظ کنم.
@parrchenan
پرچنان...برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 219