انسان با تفکر اومانیستی که خود را مروج آن میدانم، این هدفگذاری را برای خود قرار داده است که: ای انسان تلاش کن در کمترین حصار ذهنی و عینی قرار بگیری و از حصارهای پیش رو فراتر روی.
« در این حصار بشکن»
واقعا حصار های ذهنی و فکری و خوراکی و خیالی و... را تا میتوان باید شکست.
البته که برای خود اما مرزی اخلاقی قرار دهی.
امسال فیلمی از هالیوود به بازار آماده است به نام اولین مرد، که داستان شکستن حصار زمین برای اولین گام برداشتن یک انسان، بر روی خاکی خارج از سیاره زمین است. داستان پل آرمسترانگ و آپولو. فیلم دو ساعت و خرده ایست و تلاش انسانی را برای شکستن حصاری سخت را نشان میدهد.
آپولو بر ماه فرود نمیآمد مگر با نمو این تفکر، در هیچ حصاری قرار نگیر. حصار بشکن.
پوشش مادرم و تفکر ذهنی و خیالی او باعث شد تاتری نبیند و رشدی که میتوانست از این جانب بهره برد را نبیند.
ما پر از این حصار ها هستیم. بگردیم بیابیم و آن را درهم شکنیم. حصارهایی مربوط به آینده، مربوط به گذشته، مربوط به سنت، مربوط به نوع تربیت خانوادگی، مربوط به عادت، مربوط به شیوه تفکر و...
برای شکستن این حصار، نیاز به یک صفت است فقط:
شجاعت.
نفسم گرفت ازين شب «در اين حصار بشكن»
در اين حصار جادويي روزگار بشكن
چو شقايق از دل سنگ برآر رايت خون
به جنون، صلابت صخره ي كوهسار بشكن
تو كه ترجمان صبحي به ترنم و ترانه
لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن
... سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابي؟
تو خود آفتاب خود باش و طلسم كار بشكن
بسُراي تا كه هستي. كه سرودن است بودن.
به ترنمي دژ وحشت اين ديار بشكن
شب غارت تتاران همه سو فكنده سايه
تو به آذرخشي اين سايه ي ديوسار بشكن
ز برون كسي نيايد چو به ياري تو اينجا
تو ز خويشتن برون آ سپه تتار بشكن
محمدرضا شفیعی کدکنی
@parrchenan
پرچنان...برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 185