دشت لار نود و شش

ساخت وبلاگ
پرچنان:
پنجشنبه و جمعه قبل از رمضان، یک پیمایش و دشت نوردی از ابتدا تا انتهای دشت لار داشتیم. دشت همچون سالهای گذشته پر از جمعیت و ماشین و رمه نبود. و گویی بعد از سالها، اکنون فقط از پانزده خرداد تا پانزده شهریور اجازه ورود میدهند. گویا سازمان محیط زیست به آن اقتداری که باید می داشت، رسیده است. از خانم ابتکار تشکر می نمایم. از گرمابدر و گردنه خاتون بارگاه، وارد دشت شدیم و از زیر کوه گل زرد پلور خارج شدیم.
چیزی که از این سفر، شاید در خاطرم حفظ کنم موضوع یک سگ بود. ما در طول دشت پیمایی به سه سگ برخوردیم و در نتیجه ، از خوراکی هایمان به آنها دادیم، یکی از همنوردان، برایشان اسم گذاشت: رها ،وفا، صفا. سگها ما را تا انتهای دشت، همراهی کردند. گاهی دنبال فاخته های آواز خان در دشت میکردند و خوش و سرحال بودند. در انتهای دشت، رها سگی دید و به آن حمله کرد. به ناگاه، آن سگ که تا حدودی توله نیز بود، از بین آن جمعیت ده بیست نفره از آدمها، به بغل من پناه آورد و آمد رفت زیر دست و پایم. من در بالادست چشمه نشسته و به کوله تکه داده بودم، یک آن دیدم، این سگ آمد. در نهایت مجبورم کرد، رفتم رها را دعوا کردم.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 12:02