از پیمان کم مطلب در پرچنان فورداد نکردم.
دوست عزیز و مولف و صاحب سبکیست برایم.
سالهاست در حال رآی زنی پیرامون مهاجرین است و به همین دلیل با افغانستانی ها گره خوردگی داره. از اون گره خوردنی های که من به آن حسادت میکنم. عیار انسانی آدمی را بالا میبرد.
وقتی پروژه شناسنامهدار کردن فرزندان مادر ایرانی را قانونی کرد( هرچقدر دوست داره افعال را جمع بکار ببرد او، من برایش فعل را مفرد استفاده میکنم)، بسیار بیشتر دوستدارش شدم.
یک پادکست خوبی پیرامون جاده های افغانستان یا در واقع سرزمین آنجا درست کرده و با امید آخرش بغضم گرفت.
نمیدانم کیوموز چند تا آدم را میتواند سوار کند، اما من خودم را در آن امید تو کیومیزو میچپونم، گفته باشم*
آدرس کانال پیمان:
@sepehrdad_channel
*کیومیزو نام ماشین پیمان است.
بعد از بیش از یکماه، با مامان به خانه ملوس( مادربزرگم) می رویم. چند روزی او با ملوس، همراه خواهد بود، به ملوس میگویم، خوب بچه هات رو دور خودت جمع میکنی!!
با یک خنده از رضایت پاسخم میدهد: همه میگویند خوش به حالت، بچه هات زیادند، الان دور و برت را گرفته اند.
آیا فرزند آوری انسان با نگاه کارکرد گرا، در این جمله مادربزرگم خلاصه میشود؟
آیا معنای زندگی در خصوص فرزند_ فرزندان در خانواده سنتی ایرانی خلاصه میشود؟
پاسخ ایرانی مدرن به این دو چه خواهد بود؟
@parrchenan
با توجه به اینکه بسیاری، از نزدیکانم، تا دورها، تا غریبه ها، مرا با هویت مددکار، در ذهنشان ثبت کرده اند، پس از سالها، یک اپلیکیشن طوری شده ام. مثلا اشخاصی نیاز مددکارانه را بیان میکند و با توجه به دایره نسبتا وسیعی که در این سالها تلاش کرده و رسم کرده ام، این دو نیاز و چند نیاز را به هم گره میزنم. پیوند میدهم، همخوان و هم داستانی و هم آواز میکنم. پنجره و روزنی میشوم برای رسیدن اینها به هم و این حس پنجره بودن، رابط بودن بین دو دیگری، حس عزیزیست و برایم رضایت درونی به بار می آورد و ذهنم را در قصه ها و شعرهای قشنگ غرقه میکند.
روایتی از پنجره گی، روایت دوست داشتنی است.
اینکه محلی باشی برای رسیدن بادی و رایحه و راحتی روحی.
( روح، راحت، رایحه یک ریشه هستند: باد، نسیم خوش، چیزی که از در و دیوار میتواند عبور کند)
( پنجره: پیهن+ چره : مثل پنچر: محل خروج باد. مثل window به معنای سوراخ باد)
در شبِ ابرگینِ غم،
مشعله ها در آوردی
در دلِ تنگِ پُر گِره،
پنجره باز میکنی
مولوی
@parrchenan
برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 186