حسینیه

ساخت وبلاگ

منزل ما در محله ای حسینیه خیز است. چپ و راست و بالا و پایین آن حسینه قرار دارد و مسجدی نیز در شمال خیابان قرار دارد.

انواع تکیه ها و سیاهه ها با نذوراتی اکثرا چای در لیوان های یکبار مصرف پلاستیکی نیز توضیع میشود.

 این شبها محله شلوغ است و جالب این جاست که کم صداترین و خلوت ترین قسمت محله مسجد محله است!!

 اما بگویم از نزدیکترین حسینیه که ما به آن مشرف هستیم. آنها علاقمند آن نیستند که در داخل حسینیه مراسمات را برگذار کنند. آنها در کوچه ای که درب پارکینگ حداقل دویست واحد مسکونی در آن کوچه قرار دارد، ساعت ده شب فرش پهن کرده و بلندگو و منبر و میکروفن گذارده و تا پاسی از شب نوحه میخوانند.

ما شبها معمولا ساعت ده شب می‌خوابیم و در واقع همین که ما می‌خوابیم آنها شروع می‌کنند.

حال چند سیوال پندارم را مشغول کرده است:

۱. چرا باید مسجد خالی و خاموش باشد و تکیه های کوچک و چادر های چای کنار خیابان فعال باشند؟

۲. چرا مراسمات در حسینه برگذار نمیشود و در خیابان و کوچه مشرف حسینیه برگذار میشود؟

۳. چرا این مقدار دیر شروع به برگذاری مراسم می‌کنند؟ حال آنکه اذان مغرب و عشا نزدیک ساعت هشت و نیم است و می‌توان از ساعت نه شب تا یازده مراسم را برگذار کنند. 

در این سئوال ها چند نگاه پرسشی نیز وجود دارد؟

 آیا بستن خیابان و در انتهای شب صدای بلند ایجاد کردن مصداق واضحی از غیر شرعی بودن به واسطه حق الناس ایجاد کردن نیست؟ این عمل غیر اخلاقی است به واسطه آنکه مزاحمت خواب افرادی می‌شوند که مجبورند صبح زود بیدار شوند. بد خوابی این افراد امکان حادثه از قبیل تصادف را بیشتر می‌کند.

این عمل غیر قانونی است، به واسطه راه بندان و سد معبر کردن منزل مردم.

 ضمن آنکه امکان خدمت رسانی به سازمان های امدادی از قبیل اورژانس و آتش نشانی را بشدت کاهش می‌دهد.

 در واقع به نظر می‌رسد این رفتار غیر دینی، غیر قانونی و غیر اخلاقی باشد اما به راحتی آنها اجازه عمل دارند و حتی تشویق می‌شوند.

 با خودم مرور میکنم: چرا؟ چرا با آنکه حسینه دارند می آیند بیرون بساط میکنند. 

 گمانه هایم را برسی میکنم: 

۱.به واسطه گرما.

 اما چیز دیگری نیز درپندارم چرخ میخورد. ۲.نمایش. 

 در این گمانم آدم های امروز رفتارها و کنش های نمایشی را در امتداد زندگی قرار داده اند. برای همین است که مسجد خلوت و خاموش است، چرا که امکان رفتار نماشی را برای بازیگران کمتر فراهم می‌کند.

وقتی که همه زندگی نمایش شد، تو میتوانی ریش داعشی بگذاری، علمس با مجسمه های آهنی عجیب و غریب بلند کنی، کوچه و خیابانی را ببندی و نمایش خود را اجرا کنی.

 این رفتار نمایشی، همه ما را به بازیگر نزول داده است و دایم در حال نقش بازی کردن هستیم. وقتی نگاه عموم جامعه بازیگری باشد ، شهردار آن هم با لباسها و کفش های گلی در آسانسور و اداره راه میرود و بازیگری میکند و عکاسان و فیلم برداران، این بازیگری را ثبت می‌کنند.

نتیجه‌گیری:

۱. تلاش کنیم رفتارهای نمایشی خود را کشف کنیم و راه خنثی‌سازی آن را بیاموزیم ، اینگونه با کیفیت بیشتری زندگی خواهیم کرد، برای خود و نه دیگران. و از درد و رنج مورد تایید و تکذیب قرار گرفتن رهایی خواهیم یافت.

 ۲. تلاش کنیم به جای تکیه ها چراغ مساجد روشن باشد تا حداقل زیر نظر قوانین مذهبی دینی قرار گیرند.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 17 مرداد 1401 ساعت: 3:21