فرانسوی خواب

ساخت وبلاگ

تحلیلی مختصر از رمان فرانسوی خواب

نوشته:ویلیم فردریک هرمانس( هلندی)

این کتاب را بصورت صوتی و در ماشین هنگام رفتن به سر کار گوش دادم. انتظار نداشتم کتابی این چنین لذت بخش از آب در آید.

موضوع کتاب با سفر آغاز میشود. یک سفر علمی که پر از کوهنوردی و سرما و سختی است. مثلا با اینکه این سفر قهرمان داستان با علائقم بسیارنزدیک بود اما با توجه به شرایط سختی که داشت از جمله حضور پشه ها و مگس ها، اصلا دوست نداشتم در این سفر جای او باشم.

همزمان با این سفر، قهرمان داستان سفری دیگر در درون خود دارد که بصورت مونولوگ های در طول سفر ما از آن با خبر می‌شویم.

سفری که آفتاب نیمه شبان دارد، هیچ زمانی در طول سفر شب نمیشود، و نیاز به فرانسوی خواب داری چرا که خواب عمیق در شب اتفاق می افتد و شب نیست.

رمان با جزییات فراوانِ اتفاقات ساده جلو میرود اما در اواسط ماجرا، خواننده متوجه تغییر بسیار ریز میشود، رمان ماهیتی روان‌شناسی به خود میگیرد. گویی آنچیزی که سرنوشت یا تقدیر می‌خوانندش، به واسطه دوران کودکی است و اثر گذاری والدین. اینکه ما همه شرایط سخت و بد و محنت را تجربه می‌کنیم بدون آنکه بدانیم ریشه های آن در دوران کودکی و بذری است که والدین در کودکانشان کاشته اند و ما نهال آن بذر هستیم.

این کتاب به بهترین نحو این موضوع را بیان کرده و حتی آنچه که قهرمان داستان در جستحو آن رفته بود را در انتهای داستان به نحویی دیگر کسب میکند . بگونه‌ای شبیه رمان کیمیاگر ، اما نه به واسطه جادو و خرق عادت و اتفاقات ماورایی. کاملا رئال و زمینی و این کیفیت داستان را افزون تر از کتاب پائولوکوئیلو کرده است.

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد.

را به زبانی این جهانی و زمینی بیان میکند.

کتاب ماهیت تنهایی انسان، ادبار انسان بودن را به واسطه مونولوگ‌ها و سختی های مسیر نشان خواننده داده است و اینکه مهمترین ابزار برای کشف خود، خود انسان است. بدنش و رابطه آن با روانش که افکار و اندیشه را شکل میدهد است و نه هیچ چیز ماورایی دیگر و نه ابزارهای کمکی حتی قطب نما.

در واقع کتاب از دل تنهایی اگزیستانسیال انسان بدون رجوع به هیچ ماورایی به یک معنا و معنویت این جهانی میرساند. و آن معنا چیست؟ این که جهان بی معنی است.

نتیجه‌گیری که از این کتاب گرفتم:

ما ادامه دهنده امیال و آرزوهای پدران و اجدادمان هستیم. برای بهتر بودن فرزندانمان نیازمند آن هستیم خودمان را به کنیم تا آنها ادامه به ما شوند و به بهتر برسند.

برای یافتن معنا به بی معناها توجه خاص داشته باشم. بی‌معنا ها چیستند؟ هر آنچه قابلیت مشاهده شدن دارد. در واقع مشاهدات روزمره خود را به کیفیت ترین حالت خود تبدیل کنم. اینکه مثلا برای چند دقیقه از یک اتفاق عادی زندگیم بتوانیم چندین صفحه بنویسم. در واقع قدرت اتناب را دست کم نگرفته و آن را در مواجهه با خود تقویت کنم.

کتاب نکته قشنگی داشت ، هنگامی که قهرمان داستان قطب نما اهدایی از دیگری را، دیگر نداشت، تنها به وسیله تن و بدن و طول گامهایش توانست راه را بیابد و گمراهی و گم شدگی قطب نما نشانه و نمادی کلان است. اینکه برای رسیدن به مقصود اول از همه به خودم، جسمم، افکارم، تجربیات زندگی ام و قدرت کنترل اندیشه و افکارم تکیه میتوانم کنم، سپس چیزها و ایده ها و وسایل و انسان های دیگر.

خوانش یا شنیدن این کتاب را به علاقمندان طبیعت گردی، کوهنوردی، شمالگان، زمین شناسان، دوستداران اجرام آسمانی پیشنهاد میدهم.

پی نوشت:

در ترافیک سنگین رو به جنوب اتوبان دم دم های غروب تهران، دنده خلاص، مورچه وار ماشین را به جلو می‌بردم و با عزیزی تلفنی حرف می زدم. در این کتاب واژه شهاب سنگ بسیار شنیده بودم، به ناگهان یک شهاب که احتمالا گوی آتشین بود را در آسمان دیدم، به ثانیه ای از بر چشمانم عبور کرد. گویی هواپیمایی در حال سقوط باشد. چرا این احتمال را میدهم که از نوع گوی آتشین بود؟ به این علت که هنوز آفتاب غروب نکرده بود و آسمان بسیار روشن بود با این حال نور و شدت آتش گرفتنش را میشد دید.

با خودم فکر کردم چرا حالا که این کتاب را آن هم در ماشین گوش داده ام و تمام کرده ام این شهاب را اتفاقاً در ماشین و باز هم عجیب تر هنگام شنیدن دیالوگی تلفنی دیدم؟

میتوان فرضیات ماورایی برای آن درست کرد اما فرض من آن است که به واسطه این کتاب و جزیی نگر شدن بر بی معناها، مشاهده ام خود به خود دقیق تر شده بود که من توانستم آن شهاب را ببینم و بعید میدانم هیچ راننده دیگری آن را دیده باشد.

(کسی اگر تمایل به گوش دادن داشت ، بگوید لینک آن را برایش ارسال کنم)

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 25 مرداد 1401 ساعت: 8:24