The fool

ساخت وبلاگ

در حال دویدن هستم و پندارم پیرامون فیلمی که دیشب دیده ام سوسو میزند.

فیلم احمق. یک فیلم روسی که از صبح به آن فکر میکنم.

بر این گمانم که فیلم فروشنده اصغر فرهادی نیز متاثر از این فیلم است. حتی فیلم قهرمانش، که نام دیگر آن قهرمان شاید احمق باشد.

احمق نیز در حال و هوای فیلم های اصغر فرهادی است.

فیلمی که از فساد حرف می‌زند و به عینه در جنایت چند ماه پیش متروپل آبادان در کشورِدوست و برادرِ روسیه یعنی ایران اتفاق افتاد.

پیشنهاد دیدن فیلم را دارم بنا بر این داستانش را لو نمیدهم. اینکه در جامعه ای وقتی فساد، دروغ، نیرنگ، نشان زرنگی بگیرد، آنگاه افراد صادق، کوشا، باهوش نامشان میشود ابله و مستحق کتک خوردن و حتی حذف شدن.

فیلم میتواند از زاویه نمادین پر از نشانه باشد. ساختمان یعنی کشور، شهردار که مادر می نامندش، نماد رهبران یک کشور. ساکنین چرتی و الکی نماد مردم

و این ساختمان یا کشور دیر یا زود، بواسطه گذشت زمان، و فرسودگی، فرو خواهد پاشید. مثل شوروی که با پایان بندی فیلم که شخصیت داستان لباس قرمز هم رنگ پرچم شوروی پوشیده بود بسیار هم خوان است.

در این فیلم متوجه می‌شویم در جامعه ای که فساد ریشه دوانده، کشته شدن انسان ها هیچ مهم نیست و حتی به گونه ای اجبار کشتن نیز بوجود می آید و به راحتی تقصیر بر افرادی که کشته شده یا خواهند شد خواهد افتاد.

مثل خلبان مقصر، راننده لوکوموتیو مقصر، راننده اتوبوس مقصر، سازنده مقصر، هواپیمای مقصر، حتی نویسنده مقصر!!

در چنین جامعه ای اصلا امکان زیست اخلاقی، وجدانی وجود نخواهد داشت، امکان رشد سالم اقتصادی نیز هم و تنها از طریق رانت و رابطه است که کسی میتواند رشد اقتصادی کند.

بر این گمانم هنرمندان معمولاً نسبت به مردمان عادی دو پله و نسبت به سیاست مداران یک پله بالاتر هستند و چون بالاتر هستند افق دورتری را دیده و زودتر پیش‌بینی می‌کنند آنچه اتفاق خواهد افتاد

با توجه به فضای روسی فیلم بر این گمانم روسیه در جنگ اوکراین با توجه به ساختارهای فاسدی که فیلم آنها را عیان کرده نخواهد توانست پیروز شود و چه بسا دچار فروپاشی جدی نیز شود.

این نگرانی را میتوان برای ایران به عنوان برادر کوچکتر آن کشور نیز داشت.

نتیجه‌گیری:

این فیلم نتیجه‌گیری سختی دارد. در واقع در کشوری فاسد ما دو گونه زیست شهروندی داریم یا فاسد هستند یا ابله. در این بین افرادی که تاب ابلهی را ندارند و امکان فاسد بودن را نداشتند به الکل و اعتیاد رو خواهند آورد. در واقع کارگردان با مخاطب اش اتمام حجت میکند و می‌پرسد اگر کشور تو این چنین است در کدام دسته هستی؟ و پاسخ به این پرسش حقیقتا سخت است.

بر این گمانم در کشور ما یک حالت دیگر نیز وجود دارد که به واسطه ریشه تاریخی، مردمان به آن راه چهارم نیز امکان رجوع دارند و آن عرفان و منزوی شدن در دنیای درون به اشکال و آیین های متفاوت است.

حال به یک گروه پیشنهاد اکید دارم دیدن این فیلم. آن گروه از شهروندان که نسبتا دانا، باهوش، با مهارت و اخلاقی هستند و دو به شک هستند مبنی بر ماندن در سرزمین یا مهاجرت.

شاید دیدن این فیلم پاسخی دهد بر پرسش پندارشان‌

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 27 مرداد 1401 ساعت: 15:02