تی تی

ساخت وبلاگ

فیلم سینمایی تی تی

کارگردان: آیدا پناهنده

انتظار فیلم خیلی خوبی نداشتم اما با دیدن فیلم غافلگیر شدم. فیلم بخصوص فیلمنامه عالی بود. نام کارگردان فیلم را که جستجو کردم و متوجه شدم کارگردان فیلم ناهید بوده است، به این نتیجه رسیدم موفقیت اتفاقی نیست.

فیلمنامه قوی مهمترین حسن این فیلم بود. اینکه جهان امروز را به جهان اسطوره پیوند بزنی مانند رحم مجازی و بی پدر بودن کودک درون رحم و پیوند زدن آن با مریم و مسیح بی پدر و یا از اسطوره های نوح، آتش سرد شدن بر ابراهیم، یونس و دریا خوانشی زنانه داشته باشی که با همه خوانش های دینی و مردانی که آن را تفسیر کرده اند فرق میکند، فیلمنامه را درخشان نموده و اثری فسفر سوز ایجاد کرده بود.

میدانید چرا فیلم برایم جذاب بود؟ به این دلیل که از مفاهیم خشک علمی مثل سیاه چاله های فضایی، معنا زدایی کرده و به مفاهیم عاطفی و کاربردی و درونی رسانده است.

با دیدن این فیلم هر مردی می‌تواند به این گمان برسد که آیا سیاه چاله های مردانه من، اثری بر حیات، بر بشر خواهد گذاشت؟ و شاید همانند یک فیزیکدان به دنبال کشف سیاهی مطلق خود که بجهت قوانین و تاریخ دست بالای مردان بر زنان، در درون مرد ایجاد می‌شود بگردد و آن را از درون خود که مخالف حیات، مخالف عشق ورزیدن است و چون توموری ممکن است زندگی را ببلعد، بزداید.

فیلم به مردان ایرانی اندرز مهمی میدهد:

این که عشق قرار نیست مالکیت تام و تمام یک زن باشد

و زنان می‌توانند دوست داشته باشند دیگر مردی را، اما نه از جنس زن و شوهری ( دیالوگ تی تی) گفتگو کنند با مردان و پاک دامن بمانند ( یاد یک فیلم از یک زن شورای شهری افتادم که می‌گفت حالت انزجار پیدا کرده وقتی که رفته اداره ای و دیده همکاران زن و مرد با هم صبحانه می‌خورند)

به نظرم کارگردان کار بزرگ و ستگری کرده است، اینکه به مردان ایرانی حالی کند، عشق مالکیت نیست. عشق چیزی چون زمین، بنا، نیست. عشق معادل دریاست و بی سند.

دو قاب متضاد از فیلم برایم لذت بخش بود.

اول: جایی که دو مرد که از عشق ،معنای مالکیت را دارند در حال گفتگو هستند. مرد اول برای مرد دوم غذای خانگی آورده است، اما با نوع نگاه مالکیتی، مرد دوم شکایت میکند که:« یه غذا آوردی ها، کوفتمون کردی»

حال آنکه هزاران وعده خوراک زنان ایرانی بر مردانشان دادند بدون آنکه کوفتشان کرده باشند.

دوم: قاب انتهای فیلم که دو زن مرد را در کنار دریا، که در فیلم نماد عشق است تنها میگذارند و با هم می‌روند.

و برای عاشق بودن باید به دریا زد. چون دوباره متولد میشوی از زهدانی که چون دریا خیس است.

و عالم راز است و عالِم با علم خود به دنبال کشف آن است اما، عالَم راز خواهد ماند. این رازبودگی زندگی و انسان و هستی را در تقابل مرددانشمند و زن خنگ خوب تصویر کرده بود.

واقعاً از خانم آیدا پناهنده سپاسگزارم که با همه ظرافت و دقت، فسفور سوزانده اند و مفاهیم عمیق انسانی را با توجه به تیغ تیز سانسور توانسته اند نشان دهند و اکران کنند.

ما مردان ایرانی نیاز داریم از نگاه زنان دوباره هستی را بنگریم و باز تعریف کنیم. کاری که خانم آیدا پناهنده کرده و میکند

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 104 تاريخ : پنجشنبه 3 شهريور 1401 ساعت: 13:22