نسبی نگری

ساخت وبلاگ

با سرو چمانم وارد ساختمان شدیم به نگهبان درود فرستادم:

سلام‌دایی!

از نگهبانی که فاصله گرفتیم سروچمانم پرسید چی گفتی بهش ؟ پاسخ دادم که اینجایی ها و این منطقه هم را دایی خطاب میدهند و من نیز تمایلم است که اینگونه دیگران را در این محله صدا کنم.

سروچمانم خیلی نسپندید. اما من هم‌چنان از اینکه هم محلی هایمان را دایی خطاب کنم کیف میکنم.

یاد آن زمان‌ها می افتم که مربی بچه های بی سرپرست بودم. بچه ها می‌گفتند هر مربی یک ظرفیتی دارد، آن فلانی که همه دوستش دارند ظرفیتش دریاست اما به هر حال محدوده دارد. ممکن است پر بشود. اما ظرفیت تو آبکش است. اصولاً امکان پر شدن ندارد.

این روزها اقوامم با تعجب می‌گویند لهجه ات عوض شده است. و واقعا نیز گویی اینگونه شده، شاید به این دلیل که دوست دارم با لهجه شهربابکی حرف بزنم ولی نه این میشود و نه آن.

هنوز مطمئن نیستم. اما این نوع تغییر کردن را همچنان مثبت ارزیابی می‌کنم. این که یک نسبیتی در این رفتار و پندار موج میزند. این که آن خوبه، آن بهترینِ، آن حقیقت ناب، آن طبقه خاص، پیش من نیست. پیش ما نیست. پیش قوم و زبان و دین ما نیست. نه تنها نیست که نمی‌دانیم پیش کیست یا چیست! پس میتوانی متناسب با فضای و مکان رنگ آن را به خود بگیری. دنیا را از آن زبان و مکان و طبقه و ... بنگری و بتوانی از آن هم لذت ببری.

شما هم بوی نسبی نگری را در این نگاه استشمام میکنید؟

شاید این نگاه غلط باشد. مرزهای دقیق و غیر قابل بخشش تعریف کردن و سر آن ایستادن هم میتواند فلسفه زیست باشد. اما به گمانم این جنگ‌ها و اختلافات و اعتراض ها که در مملکت این روزها جریان دارد ناشی از این مرزهای سفت و لامتغییر است. وقتی این مرز های دقیق و سانتی متری و میلیمتری را داشته باشی ممکن است نبیتی، حتی کور شوی.

قبل از این اعتراضات که من با نام زن زندگی آزادی برای خودم در پندارم ثبت کرده ام،ما تجمع اسکیت بازان شیراز را داشتیم. چند مورد ناراحت کننده از گشت ارشاد داشتیم. اختلاف بین آن زن چادری و سپیده رشنو داشتیم. اختلاف زنان چادری شاغل در آموزش و پرورش با زنان با پوشش عرفی قطار تهران یزد داشتیم و در همه این مثالهای چند ماه اخیر، شق دومی که ارز کردم موج می‌زند. ندیدن موج میزند. مطلق موج میزند.

نتیجه‌گیری:

شما هم به کردار و اعمال و پندار خود بی اندیشید شاید انتخابتان نسبی نگری شود یا بشود.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 24 مهر 1401 ساعت: 12:22