کهتری

ساخت وبلاگ
پرچنان:
از پشت تپه در آمدیم و بهترین دید از دماوند را مشاهده کردیم. نشستیم و یکی از دوستان، دماوندیه ملک الشعرا بهار را با این منظره از دماوند خواند.
خواستیم عکس بگیریم.
از دو زاویه این دو عکس گرفته شد.
عکسی که آدم هاش کوچک تر هستند را من گرفتم و بعد با عکس بعدی قیاس کردم.
در افق اندیشه ام، گویی ما انسانها، بهتر است در حاشیه قرار بگیریم، در حضور طبیعت و بزرگی چون دماوند، خُردکی ، بمانیم. ما انسانها همان که از طبیعت، فاصله گرفتیم و خود را جزئی از او ندانستیم، در این دویست سال، کلی به آن ضربه زده ایم. ما در مقایسه با دماوند، عمر کوتاهی داریم ، اندازه ثانیه ای از ۲۴ساعت دماوند. ما میرویم و او همچنان می ماند. در این زاویه دید، ملاک دماوند است نه ما انسانها. ملاک، آن زیارت شدنی است که ما برای دیدنش مشعوف می‌شویم. آنی که چون او هست ما رفته ایم. دلیل اوست، برهان اوست و ما اقامه کنندگان دلیلیم. پس در این زاویه عکاسی او برجسته میشود. او مهتر میشود و ما در ظل او قرار می‌گیریم. در گوشه ترین کادر عکس. در زیر سایه اش، کهتری می آموزیم و خوشی و لذتی که بر ما ارزانی داشت را احترام میکنیم.
اما در عکس پایین با آن زاویه عکس، ما گویی خودی هستیم. کاره ای هستیم. از این که کار بزرگی کرده ایم بر خود میبالیم. خود را اندازه دماوند میبینیم.

هر چه از عمرم میگذرد و در مردم در طبیعت در آدمها ،در سفر ، عمر میگذرانم، خود را کوچک تر میبینم و زاویه دیدم، آن است که در حاشیه عکس ها قرار میدهم، خود را و آدم های اطرافم را.
ما حاشیه ای بر طبیعت هستیم. متن اوست.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 15:33