اوقات

ساخت وبلاگ

اگر از من بپرسند در این تجربه زیسته تا به اینجای زندگی چه چیز را از همه بیشتر دوست می‌داری

پاسخ خواهم داد با دیگران بودن، شنیدن ، شنفتن.

در جمع های دوستی ، خانوادگی، نفس کشیدن.

خارج از این موضوع هر چه بود، کار و درس و مددکاری و ... هدر رفت زندگیم حساب خواهد شد.

تا آنجا که به خاطر دارم تک و تکی برنامه کوهنوردی تنها رفته ام و تقریباً هیچ برنامه دوچرخه انفرادی نداشته ام.

گروه خون من از آن دسته ایست که با دو نفر و بیشتر معنا میابم. در شبانه‌روزی که بودم با بچه ها هر نوع مسابقه ورزشی که چند نفر از بچه ها مشاهده گر آن بودند را می‌دیدم حتی اگر از آن رشته ورزشی سر رشته نداشتم. یک ورزش بود که یک کتلت را سُر می‌دادند و بازیکنان زمین را هی تمیز می‌کردند!!

حتی آن را هم با جمع بچه ها می‌دیدم.

جذاب ترین فوتبال ها را تنها باشم علاقه ای به دیدن ندارم و حتی اگر کودکی همراهی کند خواهم دید.

خلاصه آنکه برای من زندگی و بهشت زمینی همین بودن در جمع دوستان، سفر در جمع آشنایان و نفس کشیدن در جمع عزیزانم است.

از این رو تلاش دارم حلقه های متعدد دوستی داشته باشم، آنها را زنده نگاه دارم و تلاش بیشتر جهت گسترش آن نمایم.

باید به این سن می‌رسیدم تا این سخن حافظ را با همه وجود ادارک میکردم .

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت

باقي همه بي حاصلي و بي خبري بود

خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرين

افسوس که آن گنج روان رهگذري بود

خود را بکش اي بلبل از اين رشک که گل را

با باد صبا وقت سحر جلوه گري بود

پی نوشت:

در حال مقاومت هستم تا این فضای خشم و غم بر وجودم مستولی نشود و متاسفانه از این رو کم نویس شده ام. امروز که دیدم زید آبادی از نوشتن خداحافظی کرد نیز غمین شدم. خود را یکی از پیروان اندیشه او میدانم.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 1 آذر 1401 ساعت: 13:37