تختی

ساخت وبلاگ

محله ما نامش تختی است محله قبلی ما باز هم نزدیک محله ای به نام تختی بود اما دهها کیلومتر دورتر، با یک سرچ دم دستی و ساده، تعداد دو رقمی محله به نام تختی در تهران را یافتم.

اگر یک نسل نو، یک کودک بخواهد از من در یک جمله او را تعریف کنم پاسخ خواهم داد،

«قهرمان رشته ورزشی کشتی در دهه چهل که خودکشی کرد»

و اگر متعجبانه بپرسد که پس چرا این مقدار خیابان به نام اوست اینبار پاسخ تک جمله ای ندارم.

نیاز به یک تاریخ و تبار از ورزش در نگاه مردم ایران زمین، قهرمان از نگاه آنان دارد که در یک کتاب نیز نمی‌گنجد چه برسد در این مقال و جستار.

مردمی که به هر دلیل تختی قهرمانشان شد و بعد از انقلاب خیابان ها به نام او کردند چرا که آن را دیدند و فهمیدن و روایت‌هایی که از او ساخته شد را باور کردند اما دیگر اکنون نیستند یا در سن کهنسالی نفس می‌کشند. برای همین عجیب به نظر می‌رسد این مقدار محله به او کردن کسب که قهرمان ورزشی کشتی بود و خودکشی کرد.

هنوز روایت رسمی انقلابی که او کشته ساواک است با روایت تاریخی و خانوادگی که فرزندش بر آن مهر تایید می زند در جنگند و در مجسمه ای که از او در خیابان تختی ستبر چون کوه اما سینه چاک ساخته شده، نُمود یافته است.

باری

همه اینها برای من یک معنا دارد. اینکه پس از او دو تا سه نسل، از یک قهرمان ملی شهید به روایت تاریخی ورزشکاری که خودکشی کرد تبدیل خواهیم شد. تختی می‌توانست تختی قهرمان نباشد که بار ملتی را بر دوش نکشد که تاب این بار را نداشته باشد اما در کنار عزیزانش بماند. برای زن زیبایش، همسری کند برای فرزندش پدری و یک زندگی معمولی کندو شاد باس و شاد زی کند.

گویی قهرمان بودن تو را از کسوت انسان بودن خارج کرده و اسیر در روایت ها و قصه هایی می‌کند که دیگران بر له یا علیه ات می‌سازند و یا خواهند ساخت.

این روزها گویی بسیاری به دنبال قهرمان یا ضد قهرمان ساختن از دیگران هستند. من تلاش دارم در این بازی و این قصه کمتر بی افتم و یا اگر افتادم آگاه بدان داستان بشوم و بمانم.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 90 تاريخ : جمعه 4 آذر 1401 ساعت: 9:49