شب خُسبِ

ساخت وبلاگ
گاهی اوقات که از بودن در سطح شهر و بودن در ماشین سیار و مواجه با کلی آدم رسیده به ته خط و عصبی و وحشت زده و داغون، خسته میشوم، دلم برای درخت شب خُسبِ سر در اداره تنگ میشود، دلم میخواد برسم زیر سایه اش، از حجم نور کاسته شود، گرمای ملتهب آفتاب حیاط را کم کند و با خوش آمد گویی آواز برگهایش وارد اداره شوم. بشینم زیرش و به گربه ها غذا بدهم، مطالب تلگرامی را بخوانم.
به بازی بلبل خرما خورهایی که در درخت لانه دارند، نگاه کنم. بازی زندگیشان. روزی داشتم نگاهشان میکردم که همکارم گفت دو تا جوجه دارند. اما دیگر یکی برایشان مانده است. جوجه شان از این شاخه به آن شاخه جست میزد، تا به پدر یا مادرش برسد و از آنها تغذیه کند. از همکارم خیلی تعجب کردم، فکر نمی‌کردم کسی به این درخت و زندگی که درون آن جاریست، دقیق باشد. حتی آمار جوجه ها را داشت، از خودم پرسیدم، چرا او اینگونه دقیق شده است. همکارم یک عادت بد دارد، سیگار می کشد و در این عادت بد، یک عادت خوب دارد، در فضای بسته و اتاق، سیگار نمیکشد. پس سیگارش را زیر این درخت در زمانهای غیر اداری میکشد و به درخت خیره میشود، به دود سیگار و درخت. و از این مشاهده، چیزهایی را میبیند که دیگران ندیده اند. یاد جمله ای از کتاب برندگان و بازندگان می افتم: برنده، نقطه ضعف را به نقطه قوت تبدیل میکند. با برادرم به دیدار فردی میرویم. برای دست خالی نرفتن، یکی از گلدان بچه های بنفشه آفریقایی که برادر، تکثیر کرده است را میبریم، چند سال پیش بود که یک گلدان بنفشه آفریقایی از خانم کمالی، هدیه گرفتم ( آن هم کار خودشان بود)و از آن سال تا به حال، کلی بچه از آن گلدان اینک مادر شده، گرفته ایم. شادی و سلامتی همینگونه انتشار و گسترش میابد. هدیه هایی از جنس مد و امتداد و سلامتی روح و جسم بهم دهیم. شاید این گلدان که ما بردیم نیز برای گیرنده، دنیایی جدید و سبک زندگی نو و علایق و اوقات فراغتی دگر گون بسازد.


@parrchenan

به مناسبت تولد مادرم، دو تا نهال شب خسب در جلوی منزل، کاشتیم. آیا شود که چون آن محبوب بالایی، بلند بالا شود؟

@parrchenan

رسم خوبی خواهد بود، در تولدها، کاشتن درخت.

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : خُسبِ, نویسنده : iparchenane بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:20