معنای آزادی

ساخت وبلاگ
همان پسرک آخری که به بیمارستان، جهت ترک اعتیاد بردیمش، از زاویه و برشی دیگر:
قرار شده بود مردانه با ما بیاید و من به او قول داده بودم که پیش دکتر میرویم، در انتهای کوچه باریک ازم پرسید؟ بهزیستی نمیبرید؟ نه نمیبیریم. پس آن گوشه سمت چپ، در حالیکه با انگشت اشاره به کاورم اشاره میکرد، چه نوشته است؟ نوشته سازمان بهزیستی کشور. اما ما میرویم بیمارستان، تا مطمئن شویم آن قرص ها که محبور به خوردن شده ای، آسیبی وارد نکرده باشد._ از بهزیستی متنفرم. چرا؟ دو بار مرا گرفتند ( ماموران شهرداری) و تحویل بهزیستی دادند و دو ماه آنجا ماندم تا مادرم بیایید آزادم کنند. ( یادتان نرفته که کودک دست فروش بود و برای یک باند کار میکرد و احتمالا به همین باند اجاره داده میشد).
یکی از اشکالات این سازمان همین است که در طرح هایی مشارکت میکند که باعث آسیب دیدن نامش و شئنش و مددکاری میشود. به نظرم طرح های ساماندهی کودکان کار و خیابان، آن هم در تهران، فقط باید از زیر مجموعه شهرداری از صدر تا ذیل اش انجام گیرد، با توجه به بدنام بودن این مجموعه شهرداری و این که اعتقاد کمتری به فرایند مددکاری دارند و اقداماتش ، نه از جنس اختیار، که اجبار است ، بهتر است که یک سازمان بدنام شود و کودکان در معرض آسیب، با دیدن نام ۱۲۳, منزجر نشوند.

بعد از دو روز به بیمارستان میروم، مرا که میبینید نیم خیز می نشینم و آغوش باز میکنم و او خود را در آغوشم قرار میدهد تنگ در آغوش اش میگیرم و او هم دستانش را دور گردنم میاندازد و استقبال میکند. ازم میپرسد که کی آزاد میشوم؟ میگویم، منظورت این است که خوب و ترخیص شوی؟. میروم از پرستار میپرسم؟ تازه علائم ترکش از جمله، کمردرد و بی خوابی شبانه و بدن دردش، شروع شده است و روزهای آینده، روزهای سختی است.
ای کاش برای فرزندان دردمند این سرزمین، نام ۱۲۳ فقط و فقط تداعی نجات بخشی باشد‌

@parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : معنای,آزادی, نویسنده : iparchenane بازدید : 168 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:20