شش دانگ نبودن

حکم ورود به منزل را داشتیم. به همراه مامور کلانتری رفتیم درب منزل آدرس اشاره شده. کودک سه ساله ای به همراه پدر معتادش بیان میشد، در منزل است. خواستیم وارد شویم، خانه زنگ نداشت، همسایه ها جمع شدند که چه شده، در زدیم، همسایه از پشت در گفت، بیا فلانی، در را باز کن از بهزیستی آمدند. داخل خانه رفتیم. انبوهی از کالاها و اجناس آتاشغال بود، اما کودک نبود. پدر معتاد کودک ،گفت مادرش آمده برده است. راستش باور م شد. بعد که از خانه بیرون آمدیم و مامور تحقیقات محلی کرد، متوجه شدیم دروغ میگوید. کودک در خانه است و مادرش او را جایی نبرده و آن زن ، هنگام ورود ما به خانه، گِرا به پدر کودک داده است و دوستان معتاد پدر کودک، یا او را فراری داده یا پنهان کرده بودند. از این همه پپه گلابی بازی خودم و اینکه رو دست خورده بودم، لجم گرفته بود. انتظار نداشتم، به این سادگی گول بخورم. این روزها حواسم، شش دانگ نیست.

@parrchenan

پرچنان...