وقتی که شنید ما عزم کوهپیمایی را داریم، با لحنی نسبتا اعتراضی گفت این کوه چیست که میروید؟ چرا میروید ؟ دقایقی بعد از برف اخیر منطقه خودشان گفت. اینکه در زیر باران و برف در باغ کار میکرده تا شب، و کلی کیف چشیده است. اینجا بود که سروچمان گفت، دقیقا ما به همین خاطر میرویم کوه، چشیدن آن «آنی» که در لحظه چشیدید.
در هوای سرد و تاریک و بادناک جمعه صبح به سمت بند عیش حرکت آغازیدیم. از همان ابتدای مسیر برف پُری، چشمنوازی میکرد. آفتاب که طلوع کرد، آسمان آبی تهران را پس از مدتها مشاهده شد.
نمیدانم چند بار بند عیش را صعود کرده ام، اما برای خودم قانونی نانوشته دارم. هرگاه تهران برف آمد و برفی شد بهترین زمان صعود این چکاد است.
بندعیش یکی از قلل زیبا و خاص تهران است. کله قندی شکل است و دیواره جنوبی از سنگ دارد و در زمستان هنگامی که برف کل منطقه را پوشانده باشد، این سنگ های دیواره ای همچون گردنبندی بر سینهی زیبا رویی خود نمایی میکنند. شکل کله قندی قله نیز این تداعی پیکر گون را در پندار تقویت میکند. معمولاً قلل دیگر به دلیل وصل بودن به کوه های دیگر این شکل ظاهری را ندارد. اما هنگام صعود از سمت غربی قله، شکل قدمگاه هیلاری را نیز به خود میگیرد و یا شکل موجی که در اوج یخ کرده است و کوهنوردان همچون مورچه های خرد بر یال زیبای آن در حرکتند.
در واقع این صعود با عنصری از زیبایی شناسی همراه بود.
این روزهای تاریک و سیاه، به قول آن بزرگوار، زجر اندر زجر را جز با دیدن زیبایی، بودن در زیبایی چگونه میتوان زندگی کرد؟
https://t.me/parrchenan
پرچنان...برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 90