چند صباح قبل مهمان دوستی بودیم و صحبت ها گل انداخته بود. موضوع سخن به سمتی رفت که ما مردم سطحی هستیم و عمیق نیستیم.
این سخن را بسیار شنیده ام اما من از زاویه دیگر به موضوع مینگرم.
سطحی بودن آدم ها اینگونه برایم معنی شده که به واسطه داده ها و اطلاعاتی مختصر که از طریق فضای مجازی بدست میآورند این مردم سرگرم هستند و مطالبی که خوانده اند عمیق نیست.
من سطحی بودن در این معنا را نه تنها بد نمیدانم که چه بسا امکان مثبت دیدن را هم بر آن بر میشمارم.
چه کسانی را عمیق میدانیم؟ به گمانم انقلاب سال پنجاه و هفت اثر افرادی از جنس شاگردان فکری دکتر شریعتی، کتابهای احزاب چپ و توده بود و آنها را غرق شده در کتاب ها میدانم. بسیاری آنها را عمیق میدانستند. حال نتیجه آن انقلاب را مثبت میدانیم یا نه، محل بحثم نیست اما هر کس برای خود براوردی دارد و من بر این گمانم که آن انقلاب نتیجه عملکردی آن آدم های عمیق بود.
اما آدم های سطحی.
اجازه دهید با یک داستان آن را توضیح دهم
حکایت:
روزی ملایی به روستایی رسید که دید آنها نماز نمیخوانند و چون علت را جویا شد گفتند بخاطر سختی وضو و کفش در آوردن است. پس امر به وضوح بدون شستن پا یا مسح، نمود. روزگار گذشت تا ملایی از آن روستا گذر کرد و نماز خواندن با کفش اهالی را دید و متعجب شد پیش ملای ده رفت و بر او خُرده گرفت. ملا گفت من آنها را نماز خوان کردم تو اکنون اگر میتوانید برو روش درست آن را به آنها بیاموز.
با بیان این حکایت نکته مد نظرم را بیان میکنم که آدم ها با دانش سطحی است که امکان و تمایل پیدا میکند در مسیر زندگی به سمت عمیق شدن حرکت کنند. عمیق شدن فرایندی زمانی است که انسان ها در طول زندگی بدان میرسند. برای این موضوع کافیست به خانواده های که چندین بچه با تفاوت سنی زیاد بین بچه ها هست نگاه کنید. تربیت اولی با آخری معمولا بسیار تفاوت دارد. مدارای بیشتر در آن مشهود است.
اما این که ما آدم های سطحی( خودم را نیز در این شمول میدانم) در فرهنگ نخبه پرور چرا بدِ داستان هستیم؟
پاسخ شاید برمیگردد به فلسفه افلاطونی مذهب که دیکتاتوری فیلسوف را میپسندد و توصیه میکند. در این فرهنگ است که خودکامگی گسترش می یابد. شاید اوج داستان در قانون کنونی باشد. اگر محور قانون کنونی ولایت فقیه باشد با رفتن به ریشه های آن دچار حیرت خواهیم شد. بحث ولایت در کلام امام هنگام رسیدن به فصل بیع( خرید) مطرح میشود اینکه در هنگام ارث اگر وراث، صغار باشند فقیه نماینده او میشود تا رسیدن به سن رشد. و با این دلیل مردم نیز نیاز به حمایتی این چنین نیاز دارند.
وقتی مردم در فرهنگ نخبه پرور سطحی دیده شوند حتما نیازمند دست قدرتمند نخبگان دارند و اینگونه میشود داستان مملکت ما.
اما همین مردمان سطحی در دیگر جوامع میتوانند آدم های سطحی مثل ریس جمهور کنونی اوکراین که کمدین بود یا یکی از ریس جمهور های آمریکا که بازیگر بود را انتخاب کنند و اتفاقاً در لحظه های بزنگاه متناسب با بافت عمومی بهتر عمل کنند.
پی نوشت یک:
در جریان جنگ اکراین و اتفاقات این شش ماه مملکت وقتی به دیدگاه های چپ های سابق (بی خانمان های فکری کنونی( چرا که نمیدانند در کدام سرزمین اندیشه میتوانند چادر زنند)) می رسم این دیدگاه که ما نخبگان و شما سطحی ها را به وضوح میبینم.
پی نوشت دو:
گفتگویی که در ادامه از برنامه پرگار می آید به گمانم در همین پی نوشت دو جای دارد.
پی نوشت سه:
به گمان بخشی از جامعه از جمله دانشجویان تا حدودی با جریان های مدعی نخبه گرایی فاصله گرفته و به «سطحی» رسیده اند که آن را میتوان در شعارهایی که این چند وقت بیان شد مشاهده کرد.
شعارهایی چون تمام بودن اصلاح طلب ( جریان مدعی نخبه پروری) و ...
https://t.me/parrchenan
پرچنان...برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 77