حجاب _حسینیه

ساخت وبلاگ

منزل ما در نزدیکی انبوهی از حسینه هاست و در ایام محرم دقیقا زیر پنجره خانه مان، حسینه ای با بلندگو تا قبل از دوازده شب بدین گونه فعال است:

مردان در داخل حسینه مشغول سینه زنی و روضه هستند و زنان در بیرون حسینیه و حد فاصله موتورهای پارک شده ی مردان عزادار داخل حسینه و سطل زباله سر کوچه روی فرشی که یک سوم از کوچه را پوشانده نشسته اند. از این رو بلندگو بیرون حسینیه برای این زنان است تا بهره ای از نوحه و سینه زنی و روضه خوانی مردانه ببرند.

این چند وقت یعنی بیش از ده روز است که عده ای جلوی روابط عمومی قوه قضاییه بست نشین هستند و مطالبه حجاب دارند و پلاکارد هایی را دور و بر خود نصب کرده اند که عوامل گرانی و فساد اقتصادی و رانت خواری را به حجاب گره زده اند و علت العل میدانند.

هر شب که از پنجره به جمعیت زنان بیرون حسینیه که بدون وسایل سرمایشی و با کمترین بهره از آسایش، بیرون نشسته اند و شنونده اندرونی ها هستند ( چه جالب و عجیب که اندرونی و عزادارن مردند برخلاف معماری هزار ساله ایرانی و اندرونی بیرونی که داشت) و به بست نشینانی که هر روز با دوچرخه از روبروی آنها رد میشوم می اندیشم

اینکه این زنان می‌توانستند همچون مردان در داخل حسینه باشند و نه مابین موتورهای پارک شده و سطل زباله سر کوچه که به واسطه تابستان محتمل است سطلی بویانک باشد.

اگر حسینیه هیئت امنای رندی نداشت و نزدیک به یک پنجم فضای حسینه را جدا نکرده و به کسب و کارها اجاره نمی‌دادند احتمالا زنان نیز می‌توانستند شأن عزاداری خود در این حسینه را بیابند.

در ماجرا مطالبه حجاب نیز به گمانم چنین فضایی حاکم است و بی حجابی که در پلاکارد ها علت العل معرفی کرده اند غایی مطلب نیست.

به واسطه عملکرد حاکمیت، بخصوص در این یکسال اخیر، باورهای زیادی شروع به تَرَک برداشتن کرد و تردید جای باوری پسینی تر را گرفت. این تردید نه در فقط زنان که در مردان نیز اتفاق افتاد و همین ماجرا بسیار مهم است. باور دینی و شعایر مذهبی نگهبانش در خانواده، مرد ایرانی بود. این پدر خانواده بود که به دخترش امر به حجاب می‌کرد حتی اگر بدان معتقد نبود، این مرد ایرانی بود که همسرش را به حجاب مجبور می‌کرد چرا که در این باور بود که نبود آن یا مجازاتی اخروی دارد و یا تنبیهی اجتماعی. و این باور در این یکسال در پندار مرد ایرانی شکست و هزاران هزار نگهبان و پاسدار باور به حجاب که در هر خانواده ای بود حذف شد. حال جای خالی این انبوه جمعیت نگهبانی که دیگر نیست را چگونه میتوان با هزار ها هزار پلیس و گشت پر کرد؟ و این به گمانم چیزی نشدنی است.

اما نکات بسیار مهم دیگر نیز این موضوع دارد.

در حسینه زیر پنجره منزل ما امسال تقریباً یک سوم جمعیت زنان نسبت به سال پیش حضور دارند و کمتر شده اند.

یکی دیگر از علت ها گرماست.

در موضوع حجاب نیز این امر به گمانم آگاهانه نادیده گرفته می‌شود. تغییرات اقلیمی که هر روز خبری از آن می‌خوانیم چه جایگاهی در پویش حجاب دارد؟

اجازه دهید با ذکر مثالی آن را توضیح دهم

اولین تمدن های تاریخ در میان‌رودان یا همان بین النحرین اتفاق افتاده است. جایی در همین خوزستان و عراق و سوریه کنونی. حجم عظیم آب دجله فرات و کارون دریایی از آب را فراهم می‌کرد، در واقع زنی که تا دویست سال پیش در این اقلیم حجاب داشت چنین آبی از کنارش می‌گذشت و هوایی متاثر از آن، اما حالا که با توجه به تکنولوژی سازه های عظیم آبی این خواستگاه تمدن را به بیابانی آتشین تبدیل کرده است چگونه میتوان و انتظار داشت پوشش به گونه ای قبل از این تغییرات عظیم محیطی و دمایی باشد. این تغییر اقلیم و تغییر دما در همه جغرافیای ما اتفاق افتاده است و در نتیجه پوششی متفاوت از گذشته ب را طلب می‌کند.

عامل آخرین که بدان باید پرداخت هزینه انرژی است که هنوز در ایران پایین است و امکان خنک شدن آسان و کم هزینه را می‌دهد. اما اگر این نیز بطبع قیمت های جهانی آن بالا برود و مثلا هزینه یک باک ماشین بیش از یک میلیون تومان شود و یا هزینه برق و گاز بسیار زیاد شود آن وقت نیز پوشش نیز تغییر خواهد کرد چرا که کولر گرفتن و خنک شدن پر هزینه خواهد شد.

نتیجه گیری:

در مناسبات اجتماعی و پوشش نمی‌توان ساده نگری داشت و باور و عواملی که آنها را تقویت یا تضعیف کرده را نیز بهتر است لحاظ کرد و تغییرات اقلیمی بیش از آنچه که فکر میکنیم در بطن زندگی ما حضور دارد در واقع نزدیکتر از هر چیز به پوست بدن.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 20:04