کتاب رساله ای کوچک پیرامون فضیلت های بزرگ

ساخت وبلاگ

به آخرین صفحه کتاب که رسیدم با دست خط خود روبرو شدم: پایان خوانش کتاب را در تاریخ نود و هفت نوشته بودم و اکنون بعد از پنج سال دوباره این کتاب را خواندم:

رساله ای کوچک پیرامون فضیلت های بزرگ

آندره کنت اسپونویل

دکتر مرتضی کلانتریان

انتشارات آگه

کتاب ۱۸ فصل دارد، ترجمه خوبی ندارد، گاهی سخت و قامض میشود اما ارزش دوبار خواندن را حتما دارد.

در طول عمر خود بسیار شنیده ایم که فلانی فاضل است، بهمانی فرزانه است اما به واقع فاضل یا فرزانه چه ویژگی های را داراست؟

جامعه مذهبی و فرهنگ دینی شدیدی که در چند سال گذشته در مملکت حاکم بود، تعریف از فاضل و فرزانه را به سمت و سوی ایده و آرمان خود میکشاند و هر چه فرد در ظاهر اهل تقوا و تعبد و عبادت بود را به عنوان فضیلت و فرزانگانی به جامعه نشان می‌داد حل کنه آن را نام زهد است. اما اکنون که آن فضا و شدت مذهبی در باور عمومی به گمانم کاسته شده است میتوان با درنگی بیشتر به این موضوع نگریسته و از این رو این کتاب مهمی برای اکنون ما، و برای عده‌ای از ما که دوست داریم صفت ها و خصیصه های مثبت و نه لزوما دینی و مذهبی داشته باشیم است.

در ابتدای هر فصل خود نویسنده پرسش های مرد افکنی مطرح میکند که چه بسا تا انتهای فصل نیز نمی‌تواند پاسخ دقیقی بدان بدهد

از این رو تلاش میکنم هر هجده فصل را گذرا نام برده و مختصر معرفی کنم.

۱. ادب!! و عجیب آنکه آن را دروازه فضیلت و نه خود فضیلت نام می‌برد، پیرامون این فصل میتوان حاشیه های بسیار داشت. مثلا آیا ادب حجاب داریم؟!

۲. وفاداری و بحث وفاداری و عشق و زناشویی را به چالش های سختی می‌کشاند. چه مقدار وفادار به مفاهیم و ایده ها و پیمان های خود هستیم؟

۳. دور اندیشی که جز فضیلت های چهارگانه و ریشه آنهاست که در فصل های بعدی بیشتر بیان میشود

۴. میانه روی که با نام ارسطو اینجا گِره میخورد. ( بحث های خوبی پیرامون لذت بردن از امر زیبا نیز در این فصل دارد)

۵. شجاعت. من با خواندن این فصل از خودم پرسیدم قهرمان من در زندگی کیست؟ (به عنوان فرد شجاع) و بحث مهمی پیرامون شجاعت ناامیدی دارد که به گمانم برای این روزهای ما میتواند راه گشا باشد.

۶. عدالت، مرد افکن، گم و ناپیدا اما مطلق. با این فصل فهمیدم که در حال حاضر این فضیلت را ندارم و نیاز به تلاش مضاعف دارم. مهمترین جمله آن قرار دادن خود به جای دیگری است که قانون طلایی نیز نامند

۷. بخشندگی که در فارسی کهن دَهِش گویند

۸. دلسوزی که شاید با نام بودا و مسیح گره خورده است و بحثهای پیرامون گیاه خواری و حق حیوانات را در اینجا به پرسش کشیده است

۹ بخشایش که به مثابه پیروزی بر نفرت است( آیا منِ زیسته در اکنون سرزمین میتوانم این باشم؟ بی نفرت)

۱۰. سپاسگزاری، دلپذیرین ترین فضیلت ها، فرایند سوگواری را در این فصل به زیبایی معنا کرد. هر چه مرسی زندگی ام از دیگران بیشتر در روز داشته باشم گویی در این فضیلت بیشتر غوطه‌ورم.

۱۱. افتادگی یا همان فروتنی. البته که اینجا نیچه این فضیلت را به چالش میکشد

۱۲. سادگی و حرفی نمیماند، چقدر ساده ای یعنی چقدر فاضلی.

۱۳. بردباری، که فکر میکردم فصل ساده ای باشد اما قامض بود و سخت بخصوص در امر اجتماعی آن

۱۴. پاکدامنی و خود پاسخ آن را داده که پاکدامنی یک راز است!! فقط خود را دوست داشتن بد است این یعنی بی اعتنا بودن نسبت به رنج دیگری، دوست داشتن دیگری به عنوان یک شی! چیزی شبیه شهوت اربابی خود پرست، پاکدامنی خلاف سود جویی است. پاکدامنی عشقی است بی آرزومندی. بدین سان انسان زیبایی یک منظره شکننده یک کودک، تنهایی یک دوست را دوست دارد( شاید یکی از بحث های حجاب و متولیان ریز و درشتی که دارد در نبود این فضیلت در چشم ها و نگاه هایشان خلاصه شود)

این فصل نیز جای گفتگو دارد

۱۵. نرم دلی، فضیلنی زنانه. و این پرسش که آیا انسان حق کشتن دارد؟

۱۶.حسن نیت یا همان صمیمیت و صداقت که بحث های سخت کانتی داشت برعکس نامش که ساده می‌زد

۱۷. شوخ طبعی و چه عالی که این یک فضیلت است و البته مرز باریکی با ریشخند دارد

و سرانجام و حسن ختام فضایل عشق که طولانی ترین فصل است.

اما به گمانم می‌توانست فضیلتی دیگر را نویسنده در لابه لای این فصلها بگنجاند و آن فضیلت ورزیدن بود. ورزیدن و ورزش کردن در انسان اکنون که همه چیز را با اشاره دست و چشم می‌توان انجام داد در قاموس یک فضیلت میتوان دید که ریشه های در فضیلت های ارایه شده دارد.

حال با این عیار هجده گانه میتوانیم ببینیم در کجای راه هستیم و چه مقدار دور یا نزدیک تا رسیدن به قله های فضیلت، بدون آنکه عیارهایی که حاکمیت تبلیغ میکند و بیان میکند را ملاک قرار دهیم.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 51 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 20:37