معنا

ساخت وبلاگ

در راستای پست سنجاق شده، کامنت بسیار رفت. تلاشی ندارم برهانی موافق یا مخالف بیاورم.

این روزها ترانه ای گوش میدهم که از آن بسیار خوشم آمده تلاش میکنم با توجه به مواجهه ام با این ترانه آن را تحلیل کنم و گوشه ای هم بر پرده آن کامنت ها بزنم.

در این گمانم که امروزه والدین انگیزه کمتری نسبت به تلاش دانش‌آموز و فرزند خود در امر آموزش و پرورش و درس خواندن و جدی گرفتن آن دارند، در قیاس با گذشته، آن زمان‌ها که ما دانش آموز بودیم. جدا از آنکه سیستم آموزشی و نمره دهی نیز شباهت کمتری به زمانه ما دارد، دلیل دیگری را هم میتوانم بر آن بشمرد. حتی در این دوره والدینی را دیده ام که از جدی گرفتن درس و مشق فرزندانشان در آن زمان که دانش آموز بوده اند پِشمانند( پشیمان).

این نوع تغییر نگاه که به گمانم منشأ واحدی دارد: بی معنا شدن ایده هاست، یک پوچی سیال که در افکار این روزهای مردمان حاکم شده است. دیگر قواعد و سنتها و پاسخ های گذشته توان خود را برای پاسخگویی ، اقناع و پر توان کردن از دست داده اند. مدرنیته و معیارهای دوگانه حقوق بشری نیز نتوانسته جایگزین آن شود و اینگونه مردمان معلق بین دو هیچستانند. شاید با خود بگوید فرزندم درس بخواند که چه؟

این «که چه» یک باور جدید است و در مردمان در حال ریشه دواندن، چون موریانه که چوب های ایده و باوری قدیم را میخورد. ملی گرایی ، اسلام گرایی، علم گرایی، برابری، برادری، آزادی و بسیاری ایده های دیگر توان بال زدن زنبور اندیشه و رسیدن به شهد گل معنای زندگی را دیگر نمی‌دهند.

و اینگونه نه خیلی داغ هستیم ( داغی از جنس ایمان ابراهیم) و نه خیلی سرد، ولرمیم.

این نوع سبک زندگی ولرمی با خود سبک گفتاری و واژه شناسی متفاوتی می آورد. واژه ها نیز ولرم میشوند. قرار نیست گداخته باشند و حتی اگر هنوز گداخته هستند در درون رطوبت این ولرمی، هُرم گرمای خود را از دست می‌دهند.

اما آن ترانه:

به گمانم در گمشدگی ِ معنای زندگی و یافتن پاسخی دم دستی است. پاسخ چیست؟ عشق.

نه آن عشق های بزرگ و ابدی و خیلی عجیب و خاص که حتی خوانندگان پاپ کنونی از داذیدش و آبی تا عصار و مرضیه خوانده اند.

مرد این قصه دنبال آنها نیست. او یک پوچ پوچ است در این بی معنایی زیست میکند، تلاش کرده دمی با کوکایین ، دمی با دُپامین ( احتمالا ناشی از ورزش های پر خطر مثل پارکو( پاژن)) پوچی کمتر پوچ بیابد. اما فرق این یافتن معنا با دیگر یافتن ها چیست؟ آنکه در شیمی خون خود جستجو میکند. نجوای شیمی خون را جدی می‌گیرد اما مرد قصه این ترانه به ناگاه روزی، عشقی یافته که در شیمی خون او همان رفتاری را انجام میدهد که مواد. پس برای او این عشق میشود معنای زندگی.

از این که این ترانه این مقدار در شیمی خون دقیق شده و معنای زندگی را نه در ایده ها که در شیمی خون جستجو کرده است برایم باشکوه بود.

شیمی خونی که طبق قواعد علمی بعید است که همیشه در اوج باشد و پس دوباره تهی شدن از معنا را با خود یدک میکشد. یک معنای عشقی باز هم پوچ.

در پایان یک پادکست علمی پیرامون تکامل و سکس میگذارم نه از بابت محتوای آن، بل به این دلیل که نوع مکالمه‌ی مجری و اساتید برنامه را بشنوید و ببینید این ولرمی را، این شکستن قواعد کهن را. زمانی برنامه های علمی جدی ترین برنامه ها بودند. اما اکنون حتی آن نیز ولرم است.

دنیای قدیم، ایده های قدیم، سبک زندگی قدیم و قواعد و گفتار و وزن واژگان آن در حال دگردیسی است.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 20:16