دو جستار

ساخت وبلاگ

در اسنپ نشسته ام و اول تلاش میکنم بخوابم.

معمولاً تنها زمانی که در روز فرصت دارم قیقوله ای کرده باشم همین زمان ظهر است که در استنپ نشسته ام.

اما خوابم نمی‌برد دایم پنداره های( خاطرات) کودکی ام جلو چشمانم رژه میرود خاطرات بابا و پیکانی که اوایل دهه‌ی هفتاد تهیه کرد و به پراید که در دهه هشتاد تبدیل شد.

طاقت نمی آورم و به راننده مشاهده ای که از طریق حس بویایی کرده بودم را بیان می‌کنم:

« آقا ماشینت خیلی بوی نویی ( نو) میدهد»

پاسخ میدهد ده روز است که ماشین را از کارخانه تحویل گرفته است.

شنگول میشوم و تبریک گفته و امید میدهم: چرخش برایش بچرخد. نمیدانم چرا هر چیز نو، از جنس و اجناس و اشیا گرفته تا فصل نو تا روز نو تا حال نو حسی از خوشی و لبخند بر من میآورد و گمان دارم این یک رفتار عام انسانی و جهانی باشد، همه آدم ها با دیدن نوزاد( آدم نو) حتی بچه گربه ( حیوان نو) لبخند بر چهره می‌شوند.

سپس احساس و خاطراتی که در پندارم از زمانی که سوار ماشینش شده ام را با او در میان میگذارم و توضیح میدهم عامل آنها بخاطر همین بوی نویی ماشینش است که مرا اینچنین به دور پرتاب کرده و همین گونه میشود که تا به مقصد گرم گفتگو می‌شویم گویی که دو گنجشک در انبوه شاخه های یک درخت از این شاخه سخن بدان شاخه بپرند و وراجی کنند.( خدایی تنها وراجی شیرین، انبوه صدای گنجشک های یک درخت سبز پر شاخه است).

نتیجه گیری:

عطرها را جدی بگیریم، با بیان مشاده خود امکان آشنا شدن با غریبه و سپس امکان گفتگو را بیابیم. اینگونه حس برادری در جامعه شاید نشر پیدا کند.

جستار دوم:

این روزها که در خط ویژه عبور میکنم یک موضوع آزار دهنده به دیگر موضوعات آزار دهنده اضافه شده است.

اینکه گشت های موتوری پلیس که به تازگی جهت مقابله با پوشش اختیاری در خیابان ها مستقر هستند یک علامت تعجب بزرگ دارند!!

این موتورها جهت برخورد با موتوری هایی که مسافر خانمی بدون حجاب دارند برنامه ریزی شده اند و موتور راکب این نوع مسافر را در اصطلاح می‌خوابانند و به پارکینگ انتقال می‌دهند.

این که به کدام ماده قانونی این اعمال قانون انجام می‌شود برایم هنوز پرسشی است که پاسخ نگرفته ام.

اما آن تعجب چیست؟

اینکه این موتورهای پلیس که دو نفره سوار آن هستند تقریباً در اکثریت موارد خود کلاه ایمنی نگذاشته اند، حال آنکه بسیاری از موتور سوارهای سطح شهر بخاطر همین رفتار غیر قانونی اعمال قانون شده و جریمه و حتی موتورشان توقیف شده است. یعنی ممکن است موتور یک شهروند بدلیل عدم استفاده از کلاه ایمنی، در کفی کنار خیابان باشد و در همان لحظه موتور سواران پلیس بدون کلاه ایمنی در حال گشت زنی!!

ای کاش میشد این نکته مهم قانونی که تبعیض آشکار است و امکان تفسیرهای متعدد را می‌دهد به مسیولین دژبانی نیروی انتظامی گزارش کرد تا ااین روند متوقف گردد.

https://t.me/parrchenan

پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 72 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 20:49