پرچنان

متن مرتبط با «خودت باش به اعتبار» در سایت پرچنان نوشته شده است

بهار

  • اولین شکوفه های بهاری را امروز در حالیکه با دنده سنگین سربالایی خیابان سهروردی را قبل از میدان قندی میرکابیدم بر یک درخت احتمالأ آلو دیدم و گل از گلم شکفت. گویی دوپینگ کرده باشم سخت تر بر رکابی که سنگین بود فشار دادم و در آن سربالایی سرعت افزودم.سلام بر بهار چهلمچهل سال بهارجان را دیدن را سلام. بی بهار زیستن گویی مردگی است. سلام بر چهل سال زندگی. سلام بهار***این روزها هر روزم با دوچرخه می‌گذرد از این رو این هوای بهاری را بیشتر بهره میبرم. به الگوریتم راکبان موتور در تهران و ترافیک اش و عبور و مرور آنها از لالو های ماشین ها می اندیشم. البته که دوچرخه هم حکم موتور میگیرد در این الگوریتم. چه بسا لالوهای ماشین ها تنگ تر شده باشد و حتی موتور امکان حرکت پیدا نکند و متوقف شود اما دوچرخه باریک تن راهی خواهد یافت. اما الگوریتم حرکت موتور ها و دوچرخه من، شبیه قطره های باران بر روی شیشه است که راهی پیدا میکنند و سر می‌خورند و میروند، برای همین ماشین ها معمولاً به این دو راه می‌دهند چرا که تصویری از اینکه مانعی برای آنها باشند ندارند. الگوریتم آنها عمچن قطره های بخار گرفته شیشه پنجره نزدیک سماور است. قبل از آنکه به آن اندیشی که چه میشود سُر میرود و بخار میشود و گُم.***زیر پل سیدخندان بانو دوچرخه سواری پخش زمین بود و زنی به او رسیدگی میکرد حدس می زنم موتوری که ممنوعه خیابان شریعتی را طی می‌کرده به او زده باشد. بعید میدانم مشکل جسمانی جدی آن رکاب زن را تهدید می‌کرد و بیشتر ترسیده بود. اما پیشنهادم برای رکابیدن در سطح شهر تهران آن است که قواعد مخصوص آن را ابتدا بیاموزید و حتماً حتماً مهارت رکاب زدن در این قواعد را در خود تقویت کنید و سپس در این رودخانه های وحشی ( خیابان های تهران) شناور شوی, ...ادامه مطلب

  • توصیه به خواننده خاموش

  • با توجه به کامنتی که گذاشته بودید و آدرسی که گذاشته بودید امکان ارتباط نبود مجبورم اینجا پاسخ دهم با توجه به مختصر توضیحی که داده بودید هر روانپزشکی که بروید بهتر از نرفتن است. بیمارستان لواسانی در شرق تهران امام حسین مرکز تهران و روزبه  بیمارستان های مناسبی هستند خودم نسبت به کادر بیمارستان روزبه حس بهتری دارم پیشنهاد میکنم اگر طول مسیر مهم نیست و ساکن تهران هستید به بیمارستان روزبه مراجعه کنید بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کلبه

  • رمان ره‌ش امیرخانی را که هفته پیش خواندم و شخصیتی در داستان که در کوه، زندگی میکرد، دلم برای کلبه در کوهستان تنگ کرده بود. دلم برای حرف زدن با ریفیق هم. گاهی دوستانم اشاره دارند که تو که این همه دوست , ...ادامه مطلب

  • مسابقات ورزشی کارکنان بهزیستی

  • امروز دو روی سکه هستم، روی پر از شادی و دیگری، روی پر از غم. با توجه به اولین روز بیست بیست، رویه اول را برای این نوشتار انتخاب میکنم.یادم نمی آید، آخرین بار کی مسابقه رسمی دادم. رقابت کردن، رقابت بدن, ...ادامه مطلب

  • پس از سفر رکاب زنی یزد به شیراز قسمت اول

  • روز آخر رکاب زنی است و به شیراز نیلوبلاگ رسیده ایم. حافظ و سعدی و غزل خوانی از آنها و رفتن به ترمینال همانا و سوار اتوبوس شدن و برگشت به تهران. به شب قبل  و« مهربانو،»،مادربزرگی که ما شب را در خانه اش مهمان شد, ...ادامه مطلب

  • پس از سفر رکاب زنی یزد به شیراز قسمت دوم

  • پس از سفر قسمت دوم:ما شانزده روز در سفر بودیم و در نتیجه شانزده شبمانی داشتیم. خانه معلم، مسافر خانه، بوم گردی، مسجد، امام‌زاده، حسینه، آشپزخانه حسینه، اتاقک های قبرستان، و خانه مردم محلی، منازلی بود , ...ادامه مطلب

  • پس از سفر رکاب زنی یزد به شیراز قسمت سوم

  • گزارش پس از سفر رکاب زنی یزد به شیراز نیلوبلاگ قسمت سومدر همه استان هایی که رکاب زده ام استان یزد، به طور سیستمی و یکپارچه چه بصورت نرم افزار و چه سخت افزار، یک سر و گردن از دیگر استان های کشور، به روز تر، مدر, ...ادامه مطلب

  • گلبه ( گربه)

  • یکی از کارهایی که از آن بسیار لذت میبرم، ول گشتن در بین کتابهای یک کتابفروشی یا لاس زدن از کتابهاست. و حساب کن هم وِل بچرخی بین کتابها و همزمان پیرامون کتابی لاس بزنی.از کتاب خرافی کنی و پرحرفی کنم و , ...ادامه مطلب

  • به دنبال راه نو

  • حجم انبوهی مطالب دارم که ننوشته ام و یک روز ننوشتن بر این حجم می افزاید. پس ترجیح میدهم حتی اواسط روز هم شده بنویسم. موضوع عدالت چیزی بوده که همیشه ذهنم را درگیر کرده و تلاش داشته ام مناسبات فردی و کا, ...ادامه مطلب

  • شش سال در شبه خانواده

  • نمیدانم تا به حال به عکس پروفایل پرچنان دقیق شده اید یا نهاما این عکس را تا به حال دلم نیامده تغییر بدهم.نمیدانم چرا، شاید شش سال از سخت ترین و ناب ترین لحظات زندگی ام را با آن میبینم. بعد از خبرهای نه خوبی که از موسسه ای به گوشم خورد که شب و روزم را در آنجا با بچه ها کار کردم، ناراحت شدم و شب با همان ناراحتی و خستگی خوابیدم ، تا صبح. بعد کم کم شروع کردم شطرنج بازی کردن با روزگار آن موسسه.کم کم مهرهایی را برای تغییر آن موسسه و ثبت تخلفاتشان که باعث نابودی بچه ها شده و میشود را از صبح چینش کردم.از صبح از چند زاویه حمله کردم تا غروب که خبرهای خوبی از احتمال موفقیت داده شد و احتمالا تا روزهای آینده این موسسه نادان دست از سر بچه هایم بر خواهد داشت.سوار چنبر بودم حس قدرت و رضایتی داشتم و با خود تصویر سازی میکردمتصویر مارلو براندلو را داشتم در پدر خوانده، یک هو ، تیرهای غیبم را روانه آدم ها بی معرفت کرده بودم. حس پدر خوانده، وقتی انگشتانش را در هم قفل میکند و به فکر فرو میرود. حس سردار سلیمانی پس از موفقیتهایش در عراق و سوریه و کرکوک را داشتم.حس فرمانده زیر دریایی روسی در آبهای سرد شمالی را داشتم وقتی که موشک رها شده اش بر سر داعشی فرو میآید.حس آن برنامه نویس شطرنج کامیپوتر را داشتم که برنامه اش، یک شطرنج باز قوی را شکست داده است.شطرنج باز نمیداند از کی باخته! از کامپیوتر؟؟ بنده خدا شاید, ...ادامه مطلب

  • خانه دوست کجاست ( روز بیست و هشتم، چابهار)

  • چابهار و مجموعه اقماری منطقه آزاد، یکی از قطب های اقتصادی استان هستند. شهر ساعت به ساعت و روز به روز در حال رشد است. اما رشدی ناهمگون.شاید این را از روی مجسمه صیادی که در شهر نصب شده است بتوان دید.صیادی که با تنی عضلان، در حال فرو کردن نیزه بر کوسه ای تیز دندان و پهن پیکر است!!واقعا صیادها اینگونه همچون اسطوره های یونانی، زئوس وار صیادی می‌کنند؟من احتمال آن را نزدیک به صفر میدانم. صیاد بلوچ توکلی میکند و تور خود در آب پهن میکند. تا روزی اش چه باشد.در این مقام بلوچ ارام و صبور و صلح طلب است اما این مجسمه که خشونت از آن میبارد و هیچ تناسبی با بافت تاریخی ، معرفتی و واقعی ندارد، داستان را جوری دگر روایت میکند. گویی مجسمه ساز هیچ احاطه ای به تاریخ منطقه نداشته و تنها می‌خواسته آن چه در دانشگاه آموخته را اینجا پیاده کند. چابهار دقیقا اینگونه است. ناهمگون و پر از مهاجر. از کل استان و حتی پاکستان و افغانستان و کل ایران.البته شهر حق دارد پر از غیر بومی چابهاری باشد. شهر نمیتواند منتظر بماند صبوری کند تا لوله کش و جوشکار و تاسیساتی در اینجا تازه شروع به اموزش کند. شهر تشنه استاد ماهری است که بیایید تا لوله کشی، انجام گیرد، بومی یا غیر بومی آن مهم نیست. متعجبم که منطقه چابهار در استان هست و باز نرخ بیکاری استان بالاست. به نظر، مسئولین بومی استانی کم کاری کرده اند. متناسب با نیارمندی این منطق, ...ادامه مطلب

  • خانه دوست کجاست ( روز هفتم شلاقی به خود)

  • شلاقی به خود سیستان، حجم زیادی آب دارد. با همه ناخوشی هامون باز، آب، بسیار دارد.منطقه ای شبیه شمال و سبز. درختان زیبا و کُهَن کرگز که قد کشیده و بالا رفته اند، نشانه اختلافی نوع پوشش اینجا با شمال کشور است.فکر کنم بسیاری از ما بدانیم که قسمتی از آذربایجان در سمت ایران و قسمت دیگر در آن سمت مرز است. یا کردستان. یا خوزستان، اما من تا به این سفر نمیدانستم قسمت بزرگتر سیستان بزرگ و تاریخی، در کشور افغانستان و ولایات نیم روز، زرخشان و... قرار گرفته است. زبان سیستانی ریشه در اغاز کهن زبانی دارد که اینک به ما رسیده است. این منطقه، با هزاران سال، ریشه های هویتی ماست. اگر شاهنامه را به عنوان یکی از ستون های نگهدارنده زبان و ریشه و هویت ما ایرانیان در نظر بگیریم، رستم دستان که یلی بود در سیستان ، نقش , ...ادامه مطلب

  • شلاقی به خود

  • شلاقی به خود سیستان، حجم زیادی آب دارد. با همه ناخوشی هامون باز، آب، بسیار دارد.منطقه ای شبیه شمال و سبز. درختان زیبا و کُهَن کرگز که قد کشیده و بالا رفته اند، نشانه اختلافی نوع پوشش اینجا با شمال کشور است.فکر کنم بسیاری از ما بدانیم که قسمتی از آذرب, ...ادامه مطلب

  • برنامه سفر با دوچرخه به سیستان و بلوچستان

  • تو پای به راه در نِه و هیچ مگویخود راه بگویدت که چون باید رفت برنامه سفر با دوچرخه به سیستان و بلوچستان مبدأ : نهبندان مسیر برنامه:نهبندان، خوانشرف، بندان، زابل، زهک، قلعه نو، شهر سوخته، تاسوکی، زاهدان، میرجاوه، سنگان، حاشیه کوه تفتان، خاش، گشت، سراو,بلوچستان ...ادامه مطلب

  • سه شنبه ها با موری

  • پرچنان:در بی آرتی ایستاده ام و چهر های مسافرین در اتوبوس را می نگرم. برای هر چهره داستان کوتاهی در ذهنم می سازم و رد میشوم، به خودم که می آیم، متوجه میشوم، که خنده ای بر چهره ام نشسته است. یاد آن جمله معروفی از نامه خودکش که نمیدانم کجا خوانده ام می , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها